۱۳۹۱ خرداد ۵, جمعه

ادرار نیوز


(1)
رجا نیوز، جهان نیوز، بولتن نیوز و .... جمهوری ِ اسلامی همه جور نیوز دارد به جز «ادرار نیوز» که ماهیت ِ واقعی ِ اعمال ِ این رژیم را گزارش دهد.

(2)  
در ایران بحران ِ اخلاقی و فشارهای ِ اقتصادی به جایی رسیده که مردم دائما زیر ِ قولشان می زنند و در معامله دبه می کنند. ظریفی می گفت اوضاع ِ مملکت طوری شده که اگر به پدرت هم یک لیوان آب دادی، باید از او رسید بگیری چون ممکن است فردا برود و در صحرای ِ کربلا از تو شکایت کند!


سرانگشت

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۷, چهارشنبه

السلام علیک یا ایها السوسیس


اگر یادتان باشد چند سال ِ پیش که یک کاریکاتوریست ِ دانمارکی به ساعت ِ پیامبر ِ اسلام آب فشانی کرد و آن را از کار انداخت، عده ای از علمایِ علم ِ لواط، فتوای ِ مرگش را صادرات کردند. در مقابل، دولت ِ دانمارک از کاریکاتوریست ِ بی ادب و شاشو حمایت کرد و گفت به پاس ِ آزادی ِ بیان از جان ِ او محافظت می کند. حکومت ِ اسلامی ِ ایران هم برای ِ این که تودهنی ِ محکمی به دانمارکی های ِ خدانشناس زده باشد و منافع ِ آنها را در کل ِ جهان نابود کرده باشد، اسم ِ «شیرینی ِ دانمارکی» را عوض کرد و به «شیرینی ِ گل محمدی» تغییر داد.
امروز و این بار که دست ِ استعمار از آستین ِ شاهین ِ نجفی بیرون آمده و امام نقی را هدف گرفته است، باز ما در برابر ِ  یک آزمون ِ الاهی قرار گرفته ایم . این بار یک ترانه ی ِ کافرکیشانه، سبب ِ صدور ِ همان سنخ فتوای ِ خداپسندانه شده است. آلمانی های ِ لجوج هم عناد ورزیده و گفته اند برای ِ حفظ ِ جان ِ شاهین ِ نجفی پاسبان می گذارند. خب بگذارید بگذارند! فکر می کنند خلاقیت ِ ایرانی خشکیده می شود؟
اینجانب به حکومت همه فن حریف ِ اسلامی پیشنهاد می کنم از آنجا که آلمانی ها حتا عرضه ی ِ شیرینی پختن هم ندارند و چیزی به نام ِ «شیرینی ِ آلمانی» در قنادی های ِ مملکت یافت نمی شود، مسوولان اسم ِ «سوسیس ِ آلمانی» را عوض کنند و از این به بعد به آن «سوسیس ِ نقی» بگویند (اینجاست که تازه آدم می فهمد چه حکمتی در کار بود که جناب ِ مورچه خوار، موجودی که در کارتون ِ مورچه و مورچه خوار همیشه به حضرت ِ مورچه سلام می داد، یکبار که مورچه، سوسیسی بر دست گرفته بود و دوان دوان از کنارش می گذشت، ناگهان گفت: سلام سوسیس!)


سرانگشت

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۵, دوشنبه

نقی


سخنی با امام نقی، در پشتیبانی از ارتداد ِ شاهین ِ نجفی به فتوای ِ فیلتر ِ خل پادگانی و مفاسد ِ ریقماسی


نقی! با ما به از این حرف ها باش!
نقی! افزون تر از این ظرف ها باش!

نقی! آخر مگر تو فیل کوبی؟
مگر چوبی، چماقی، جای روبی؟

مگر گاز انبری، سیخی، درفشی؟
مگر خواننده ی ِ جیغ ِ بنفشی؟

مگر تو اشتری یا که حماری
که بار ِ نکبت و فتوا بیاری؟

نه جانا تو از اینها بیش باشی
از این بی مایگان در پیش باشی

تو آقا و خوش استیل و خجولی
تو هادی هستی و سبط ِ رسولی

نیاکانت زمین را فتح کردند
تمام ِ مدح ها را قدح کردند

چپاول را نهادینه نمودند
تقدّس را به جرّاری فزودند

هرآنچه ناصواب و زشت دیدند
لباس ِ رسمیت بر تن بریدند

فروغ از مهر و از انجم گرفتند
توان و توشه از مردم گرفتند

از ایرانی اثاث و خانه بردند
نوا و نغمه و دردانه بردند

دمادم از خدای ِ کعبه گفتند
به جای ِ او چه گوهرها که سُفتند!

خدایی ساختند از جنس ِ تاراج
فقط باج و فقط باج و فقط باج!

هرآنچه عقده شان بود از تک و جفت
بگفتند این سخن ها را خدا گفت:

خدا گفتا بکُش! بر در! بیامیز!
خدا گفتا بزن! برکن! درآویز!

خدا گفتا ببر! بردار! برگیر!
خدا گفتا بچین! ورمال! (سر گیر!)

خدا گفتا جهان توی ِ دهانت!
خدا گفتا بلنبان، نوش ِ جانت!
   *
نقی جان! تو از آن ایل و تباری
که بر تاریخ ِ ما وزر و وبالی

ولی من با تو گویم نیک پندی
امیدم آنکه در کارش ببندی

بیا یک بار آقاجان «نقی» باش
نه از جنس ِ وحوش ِ عفلقی باش

بیا یک بار آقاجان بشر باش
نه این که مهره ی ِ دفع ِ خطر باش

سر ِ خود گیر و در دم رو به جایی
که دیگر سوی ِ ایرانم نیایی!


سرانگشت

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۳, شنبه

نقص ِ تقدّم


نزد ِ عقلای ِ جهان یکی از ملاک های ِ برتری ِ افراد یا گروه ها بر یکدیگر، «فضل ِ تقدّم» است، یعنی اگر کسی یا گروهی، زودتر از دیگران به معرفتی برسد یا همتی به خرج دهد، همین که پیشاهنگ بوده باشد برایش مایه یِ افتخار و سربلندی است. پس فضل ِ تقدم داشتن یعنی اعتبار پیدا کردن به واسطه ی ِ پیشاهنگ بودن و آغازگر شدن. مثلا در تاریخ ِ شعر ِ فارسی رودکی بر حافظ  فضل ِ تقدم دارد، بدین معنا که زودتر از حافظ به پارسی گویی اقدام کرده و راه را برایِ آیندگان و از جمله او باز کرده است، فارغ از این که رودکی از حافظ شاعر ِ بهتری باشد یا نباشد.
عرض کردم فضل ِ تقدم از ملاک هایِ برتری است، اما این را هم اضافه کنم که به جز در مورد ِ مناسبات ِ کنشگران ِ سیاسی ِ ما و سیاستمدارانِ غربی و به ویژه آمریکایی در بقیه ی ِ موارد چنین قانونی ساری و جاری است. یعنی مثلا اگر شما به عنوان ِ یک فعال ِ سیاسی ِ ایرانی نزد ِ مقامات ِ آمریکایی بروید و بگویید من از روز ِ اول می دانستم که انقلاب ِ ایران چه بلایی است و خمینی چه به روزگار ِ ایران و دنیا می آورد و کلی هم بر ضد ِ او کوشیدم و این هم اسناد و مدارکش، آنها تره هم به ریشتان خرد نخواهند کرد. اگر از ایشان امکانات ِ فعالیت بخواهید، همکاری نمی کنند؛ اگر توجه و تبلیغات طلب کنید، اعتنا نمی کنند؛ انگار نه انگار که شما زودتر از بقیه دوزاری ِ تان افتاده و آنچه دیگران بعد از سال ها در آینه دیده اند، همان ابتدا در خشت ِ خام دیده اید. شما محکومید که در سایه بمانید و نادیده گرفته شوید. اینگونه است که «فضل ِ تقدم» تبدیل به «نقص ِ تقدم» می شود و زودتر فهمیدن نه تنها امتیازی به همراه نمی آورد که باعث ِ جریمه و جنگ ِ اعصاب می شود.
اما در مقابل اگر «اصلاح طلبی» باشید که همین دیروز، پریروز بعد از دیدن ِ جنایت های ِ علنی ِ رژیم ِ اسلامی در کوچه و کهریزک، وجدان درد گرفته و از رژیم بریده باشید، کلی تحویلتان می گیرند و هنوز پایتان به ینگه دنیا نرسیده، برایتان مرکز ِ تحقیقاتی و کرسی ِ تشریفاتی تدارک می بینند. شما را به مقام ِ استاد ِ مهمان ِ فلان دانشکده و پژوهشگر ِ ارشد ِ بهمان اندیشکده می رسانند؛ اصلا ممکن است همان موقع که در توالت ِ هواپیما پاسپورت ِ ایرانی ِ خود را پاره می کنید، عمله ـ بنا بیاورند و شبانه یک مرکز ِ مطالعاتی برایتان علم کنند. در مملکتی که «تک دلاری» زیر  ِ پای ِ فیل است، امکانات ِ مالی در اختیارتان می گذارند و در کشوری که پلکان ِ ترقی در دراز مدت طی می شود، فورا به جاه و مقامتان می رسانند. اینها تمام نتیجه ی ِ "دیر از خواب پا شدن" و "نداشتن ِ فضل ِ تقدم" است. نتیجه ی ِ این است که وجدان و احساس ِ شما را تنها ضربات ِ متوالی ِ پتک بیدار می کند.


سرانگشت

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۱, پنجشنبه

تا سه نشه ...


(1)
از این کلاس به آن کلاس ...
                                      به دنبال ِ کلاس.
 *****

(2)
در ایران اسم ِ اغلبِ خیابان ها «شهید ...» است جز «آزادی» که واقعا شهید است.
 *****

(3)
شورشیان ِ سابق اسلحه ی ِ خود را زمین گذاشتند و ...
                                                 ماتحت ِ شان را هوا کردند.


سر انگشت