۱۳۹۱ مرداد ۵, پنجشنبه

جوع


خامنه ای ِ ماردوش به زیر دستانش می گوید جلوی ِ سیاست های ِ کنترل ِ جمعیت را بگیرید و بگذارید جمعیت ِ کشور رشد کند و جوان شودـ لابد جوع گرفته و می خواهد مغز ِ جوان ها را بیشتر از این ببلعد. گفتن ندارد که با این وضع ِ نابسامان ِ اقتصادی و با وجود ِ روحیه ی ِ رو به مدرن ِ جوان های ِ ایران، خواسته ی ِ خامنه ای به زباله دان می افتد، اما من برای ِ این که به سید ِ گدا صدقه ای بدهم به او پیشنهادی ارائه می کنم.
پیشنهاد می کنم خامنه ای و حکومت ِ پلید ِ اسلامی اش هرچه زودتر گورشان را از ایران گم کنند تا بخشی از هفت ملیون آواره ی ِ ایرانی که اغلب جوان و تحصیلکرده هستند و از شر ِ خامنه ای و اعوان و انصارش به خارج گریخته اند، به کشور بازگردند و جمعیت ِ کشور یکشبه (و نه نُه ماهه!) افزایش پیدا کند.


سرانگشت

۱۳۹۱ تیر ۱۹, دوشنبه

عفیفه


هشت سال پیش موقعی که من و دوستانم در نقد ِ اسلام مطلب می نوشتیم و از لزوم  ِ نقد ِ این آیین ِ اهریمنی سخن می گفتیم، در فضای ِ مجازی در اقلیت بودیم؛ خیلی از وبلاگ نویسان (به ویژه اصلاح طلبان ِ شان) ما را سرزنش می کردند که تندرو و نامتعادل و هنجار شکنیم.
امروز بسیاری از سرزنشگران ِ قدیم یا دست از نوشتن کشیده اند یا با تابوهای ِ قدیمشان دست به یقه شده اند. عده ی ِ پر شمار  ِ دیگری نیز به تازگی آمده اند که بیشتر شبیه ِ ما هستند تا آنها. متوهم نمی شوم و نمی گویم این به دلیل ِ حضور و تاثیر  ِ نوشته های ِ ما بوده... نه ... این تغییر بیش از هر چیز به نحوه ی ِ زندگانی ِ اجتماعی ِ ما و آوار  ِ تجربه های ِ سیاسی ِ چند سال ِ اخیر برمی گردد. به جمهوری ِ جنایتکاری برمی گردد که در ظاهر محترم و مقتدر ولی در باطن بازیچه ای درهم شکسته است. پیش ِ مردم، خودش را قدرتمند نشان می دهد، در حالی که در نگاه ِ جهانیان خوار و ذلیل است. درست مثل ِ آن عفیفه که در "عارف نامه" ی ِ ایرج میرزا «رویش» را سفت گرفته بود تا از «زیر» ترتیبش را بدهند.


سرانگشت