۱۳۹۲ اسفند ۶, سهشنبه
۱۳۹۲ بهمن ۱۷, پنجشنبه
دو آرمانشهر
افلاطون
شناس نیستم اما بین آرمانشهر افلاطون و
اوضاع مملکت خودمان شباهتهای زیادی می
بینم!
افلاطون
دو طبقه ی اجتماعی را در شهر آرمانی اش به
رسمیت می شناسد:
پاسداران
و پیشه وران ـ صنعتگران.
از
نظر او پاسداران طبقه ی برتر هستند، حق
تصمیم گیری دارند و نباید تابع بی چون و
چرای حاکم باشند.
حکمت
و شجاعت در آن طبقه نهاده شده در حالیکه
پیشه وران و صنعتگران باید مطیع بالادستی
ها باشند و فضیلت آنها در اطاعت شان است.
این
موضوع شباهت بسیاری به جامعه ی امروز
ایران دارد که در آن سپاه پاسداران فعال
مایشاء است.
تصمیم
گیرنده است.
خودش
را ملزم به اطاعت محض از کسی نمیبیند و
نقشش را فراتر از اطاعت کورکورانه تعریف
می کند.
همچنین
در آرمانشهر افلاطون هنرمندان اجازه ی
ورود ندارند!
بهتر
است آنها را به سرزمین های دور تبعید
کرد.
درست
مثل جمهوری اسلامی ایران که هنرمندان
مستقل و آزادیخواه ایران را در چهارگوشه
ی جهان آواره کرده است؛ هرکدام را با یک
ترفند و هرکس را با توطئه ای منحصر به فرد!
از
نظر افلاطون هنرمندان از حقیقت دورند
زیرا مقلد طبیعت هستند و طبیعت هم چیزی
جز سایه ی صور (سایه
ی حقیقت)
نیست.
در
ضمن حماسه پردازان با کلام پرشکوه و فریبای
خود بدیهایی را به خدایان نسبت میدهند
که ذهنیت مردمان را نسبت به ایشان خراب
می کند.
از
نظر او خدایان اگر هم ترکیبی از بدی و خوبی
باشند نباید ناقص و ناکامل نشان داده
شوند.
باید
تنها صفات عالی خدایان را برای مردم بازگو
کرد؛ و این کاری است که هنرمندان برعکسش
را انجام می دهند، یعنی دموکراتیزه کردن
خدایان!
افلاطون
(یکی
از بزرگترین فیلسوفان همه ی دوران ها)
با
دموکراسی مخالف بود.
در
نظام سیاسی و به تبع آن آرمانشهر او، قدرت
به شکل هرمی توزیع شده است.
در
راس هرم حاکمی قرار دارد که از تعالیم
فلسفی بهره ی کامل برده است.
این
حاکم ـ فیلسوف در جهان اسلام به مردی الاهی
تبدیل میشود که به عقل عالم بالا (عقل
فعال)
متصل
است و دارای بیشترین شباهت به «خداوند»
است!
درست
مثل ولی فقیه که بر راس هرم نشسته است و
از بس به خدا شبیه است توی دهن خدا می زند!
(شنیده
اید که دو پادشاه در اقلیمی نگنجند؟!
به
نظر من خمینی با پرورش نظریه ی ولایت فقیه
و اینکه گفت هر وقت مصلحت نظام اقتضا کند
واجب است نماز و روزه را هم تعطیل کرد،
توی دهن بختیار نزد، توی دهن خدا زد)
خب!
بگذارید
یکبار دیگر وضعیت ِ آرمانشهرمان را بررسی
کنیم:
1 ـ
شبیه خدا (یا
بالاتر از او)
بر
مسند قدرت 2
ـ
پاسداران، همه کاره 3
ـ
هنرمندان، مطرود و در تبعید 4
ـ
الباقی ملت، مطیع و بله قربان گو...
به
آرمانشهر افلاطون خوش آمدید!
سرانگشت
اشتراک در:
پستها (Atom)