اکبر
رادی در «باغ
شب نمای ما»
که
به نظر من یکی از بهترین نمایشنامه های
اوست، به دخالت حاکمان مستبد در خصوصی
ترین مسایل زندگی مردم اشاره میکند و
به این وضعیت شرم آور آشکارا طعنه می زند.
در
جایی از نمایشنامه دو تن از دلقکان دربار
در برابر ناصرالدین شاه (که
در آن اثر سمبل مستبدان و دیکتاتورهای
تاریخ است)
نمایشی
کمدی اجرا میکنند و به مشکلات و کمبودهای
مملکت اشاره می کنند.
آنها
(به
طنز)
یکی
از مشکلات کشور را این نکته میدانند که
سلطان به علت خالی بودن خزانه نمیتواند
به اروپا سفر کند و مجبور است در مملکت
خراب خودش بماند!
بعد
برای حل معضل پیشنهاد مضحکی ارائه میدهند.
اینکه
حکومت مالیات جدیدی وضع کند و از همخوابگی
زن و شوهرها در شبهای جمعه حق آب دریافت
کند!
… این
تکه یکی از نقاط اوج قلم تیز و رسواگر رادی
است که متأسفانه در اجرایی که من سالها
پیش از این نمایشنامه دیدم به تیغ سانسور
سپرده شده بود.
رادی،
مستبد را موجودی میداند که حتا در جزیی
ترین امور زندگی مردم فضولی میکند و
حکم می دهد.
از
جمله ی این فضولان حاکم، یکی هم سیدعلی
خامنه ای، رهبر آسیب دیدگان مغزی و گدایان
فکری ایران است.
خامنه
ای حتا به خشتک مردم هم کار دارد.
میگوید
باید جمعیت ایران را به 150
ملیون
نفر برسانید!
حالا
که نمیتواند (یعنی
نگذاشتند)
بمب
اتم بسازد، میخواهد مملکت را پر از گدا
و بیکار و بیسواد و مجرم کند.
جمهوری
اسلامی اول میخواست کره و مالزی شود که
نتوانست، بعد کره ی شمالی که باز نتوانست؛
حالا میخواهد پاکستان شود و به هر وسیله
ممکن است موجودیت نحسش را نگه دارد.
خامنه
ای یا جانشینش به غربیها خواهد گفت کشور
ما دویست ملیون آدم بدبخت گرسنه ی حریص
دارد که اگر به ما کمک نکنید آنها را
کنترل کنیم و در بند نگه داریم، ولشان
میکنیم تا بیایند ثروت شما را بچرند و
کشورهایتان را کن فیکون کنند.
اگر
ما را تحریم کنید اینجا یک فاجعه ی بزرگ
انسانی رخ خواهد داد و دستکم ده ملیون از
گرسنگی تلف میشوند (البته
خامنه ای این را برای فریب غربیها خواهد
گفت، چون او رعایا را «انسان»
و
دارای حقوق انسانی نمیداند.
آدم
ها برای خامنه ای و جمهوری اسلامی اش چیزی
هستند از مقوله ی خر قبرسی که یا باید روی
مین فرستادشان یا قاچاق و بمب ساعتی
بارشان کرد).
برای
کشوری که زیرساخت های اقتصادی اش ضعیف
است، بیکاری و تورم در آن بیداد می کند،
صنعت مولد ندارد و شغل اکثر مردمش دلالی
است، جاده هایش مسلخ مسافران است، اتوبوس
های شهری و مترو اش جای سوزن انداختن
ندارد، دچار کم آبی و کم بارشی است، رودخانه
ها و دریاچه هایش رو به خشکی است، هوای
آلودهاش خفه کننده و کشنده است، خاک
حاصلخیزش کمتر از بیست درصد مساحت کل آن
است و … پاکستان سازی فاجعهای است
بزرگتر از ولایت فقیه.
استبداد،
سرطانی لجام گسیخته است و از کلی ترین تا
جزیی ترین مسایل را شامل می شود.
نهایت
استبداد هم آن است که رهبر مستضعفان عالم
از داخل کاندوم سر در می آورد، در حالی که
سوزنی در دست دارد تا آن را سوراخ کند.
سرانگشت