نمایش
در دو ربع ِ پرده!
اشخاص
نمایش
حکومت
ملت
سیاهپوشان
ربع
پرده ی اول:
حکمت
ِ سلبی یا مدیریت سرکوبی
«حکومت»
روی
تخته پوست نشسته و با تخم هایش بازی می
کند.
«ملت»
بدو
بدو روی صحنه میآید، در حالی که ماسک
آلودگی هوا زده است و نفس نفس می زند.
حکومت
بر و بر نگاهش می کند.
ملت
او را خطاب قرار می دهد.
ملت:
آهای
مرد مومن!
یه
فکر اساسی به حال هوا بکن!
دود
همه جا رو گرفته.
خفه
شدم به خدا قسم.
حکومت
بساط رمل و اسطرلابش را پهن می کند.
مدتی
ورد می خواند.
چند
تایی کله معلق می زند.
دو
سه تا آروغ میزند و سرانجام:
حکومت:
آهاااااااااای!!
به
گووووووووووش!
امنیت
رو برقرار کنید!
… مدرسهها
رو ببندید، اداره ها رو تعطیل کنید، یتیم
خونه ها رو پلمب کنید، راننده ها رو دستگیر
کنید، کارخونه ها رو تخته کنید، کارگرها
رو اخته کنید، به بدحجابا اسید بپاشید
تا اااا … اطلاع ثانوی!
سیاهپوشان
به صحنه میآیند و ملت را طناب پیچ میکنند
و ماسکش را توی حلقش فرو می کنند!
ربع
پرده ی دوم:
حکمت
بادی یا مدیریت تخمی و حزب اللهی
حکومت
باز هم روی تخته پوست نشسته و دارد با تخم
هایش بازی می کند.
ملت
دوان دوان روی صحنه می آید.
این
بار ماسک ندارد و مدام سرفه می کند.
ملت:
(به
حکومت)
آخه
بی همه چیز، یه فکر علمی بکن!
نمیشه
که با بگیر و ببند نفس کشیدن رو آسون کرد.
نمیشه
هر وقت بارون میاد هوا خوب بشه، دو روز
بعدش خفه شد و خفه خون گرفت.
پاشو
بی بته!
یه
غلطی بکن!...
بیلیارد
تو جیبی بازی می کنی؟!
حکومت
چهار زانو مینشیند.
تمرکز
میکند و یک دفعه مثل ای کی یو سان و
پروفسور بالتازار از جا می پرد.
بعد
مثل دراکولا در فیلم فرانسیس فورد کاپولا
فریاد می کشد:
حکومت:
بادها
ااااااااااااااااااااااااا!
بادها
ااااااااااااااااااااااااااااا!
سیاهپوشان
به صحنه می ریزند.
هرکدام
یک گونی چس فیل با خود دارند.
دست
و پای ملت را میگیرند و به زور چس فیل ها
را به خوردش می دهند.
ملت
دست و پا میزند و مقاومت می کند.
سیاهپوشان
همراه با چس فیل درمانی، ملت را قلقلک هم
می دهند.
سرانجام
ملت بیچاره می گوزد.
حکومت
صلوات میفرستد و نفس عمیقی می کشد.
سیاهپوشان
یک پارچه ی بزرگ آبی، روی صحنه باز میکنند
و بالا می گیرند.
سرانگشت