۱۳۸۸ مهر ۱۴, سه‌شنبه

استفراغ ِ گربه

(1)

آقای ِ كج باف ِ راست گوشه

اگر نه شايد همه ی ِ ما، اما خيلی از ما درون ِ خودمان فردی ظاهراً جدا و مستقل داريم كه يقه می گيرد و با ما جدل می كند . مصلحت جويی ها و حقارت هايمان را به رخ می كشد . مدام مخالفت می كند و كج می نشيند . حرف هايی كه جرات نمی كنيم بزنيم ،بر زبان می آورد . گاه نيز آينده را پيش بينی می كند ؛ مثل ِ همان موجود كه در فيلم ِ "درخشش" توی ِ معده ی ِ پسرک، جا خوش كرده بود .
من هم گرفتار ِ چنين موجودی هستم . اسمش را گذاشته ام : آقای ِ كج باف ِ راست گوشه . نمی دانم چرا اسمش اين شده و نمی دانم در معده ام لانه كرده يا نزديكی های ِ زبان ِ كوچكم . اما هرچه هست از اين پس گاهی در نوشته هايم سرک می كشد . بعضی از حرف هايش را من قبول ندارم و مسووليت به گردن نمی گيرم . اگر شما هم نداريد ، حق داريد . نافهم است ؛ كج و رج می گويد .

(2)

روزگار ِ بد

به آقای ِ كجباف ِ راست گوشه گفتم : چه روزای ِ بد و سياهیه !
گفت : كجاش بده ؟! استبداد ِ فعلی در نهايت ِ ضعفه ، استبداد ِ بعدی ام هنوز مستقر نشده !

(3)
استفراغ ِ گربه

كجباف ِ راست گوشه در مورد ِ وجود ِ ذی جود ِ احمدی نژاد، برداشت ِ جالبی دارد . گفتم :
ـ باورم نمی شه احمدی نژاد با اين افكار و كردار ، ايرانی باشه .
گفت :
ـ چرا باورت نمی شه ... بالاخره گربه ، استفراغم می كنه ديگه !

(4)

بيت ِ پيشكشی

اين بيت ِ طيّان ِ ژاژخای ، شاعر ِ قرن ِ چهار و پنج را به سيدعلی گدا تقديم می كنم و به ريش ِ ان بوهش !

اين ریش نيست، چَبغُت ِ دلّال خانه هاست (1و2)
وقت ِ جماع زير ِ حريفان فكندنی ست !


سرانگشت

1 ـ چَبغُت : پشم و پنبه ای كه در لحاف و از اين قبيل كنند .
2 ـ دلّال خانه : فاحشه خانه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر