۱۳۸۴ دی ۱۹, دوشنبه

چشم بندی

چشم بندی ؛


"اول ذی حجه به عنوان روز ازدواج معرفی شد . " ( روزی نامه ی همشهری به تاریخ پنجشنبه 15 دی ماه 84 )

هردم از این باغ بری می رسد ... کره خر ِ سگ پدری می رسد ... بله . این هم یکی از آخرین چشم بندی های جمهوری اسهالی . حالا اول ذی حجه چه خبر بوده ؟ هیچی . هزار و چهارصد سال پیش در چنین روزی فاطمه ی زهرا به وسیله ی علی ابن ابیطالب سانفرانسیسکو شده ... به ما چه مربوط است ؟ از سوسمارهای جزیرة العرب بپرسید .
اگر یادتان باشد این حکومت ، وقت و بی وقت دربوق های تبلیغاتی اش می دمید و با اراجیفی از قبیل ِ : ازدواج سنت رسول الله است ، هرکس ازدواج کند نیمی از دینش را نجات داده ، هرکس از ترس مخارج زندگی از ازدواج روگردان شود به خدا شرک ورزیده و ... مراسم ازدواج های عریض و طویل دانشجویی برگزار می کرد و هزاران دختر و پسر را که از تمام شرایط ازدواج فقط آلت تناسلی اش را داشتند به حجله ی ِ ای یار مبارک بادا می فرستاد .
با گذشت ِ زمان بر زوج های ِ در حال فعالیت معلوم شد که برای دیدن ِ تصویر ِ زندگی ، چیزی بیش آنتن و دیش مورد نیاز است . ( منظور از آنتن همان سرمایه ی اولیه ی شاداماد است و مراد از دیش تنها جهیزیه ی عروس خانوم.) زن و شوهر های کیلویی به زودی فهمیدند که برای چرخاندن چرخ های زندگی باید از صبح تا شب عرق ریخت و تشکیل خانواده به این مفتی ها که می گویند نیست . این شد که ماه عسل به سرعت جای خود را به ماه حنظل داد و فحش و کتک کاری جانشین بوس و کنار شد . بر طبق اعلام های رسمی ، بیشتر ازدواج های دانشجویی طی ِ سال های اخیر در کمتر از یک سال به طلاق انجامیده است . البته حکومت در این ماجراها نه تنها زیان نکرده که طبق معمول دو سره بار کرده است . یعنی از طرفی نه تنها برای تامین آتیه ی ِ جوانان و ایجاد شغل و مسکن و پایداری زندگی مشترک آنها کاری انجام نداده بلکه یکی ـ دو سال هم وقت و نیروی قشر جوان را تلف کرده و آنان را از معترض بالقوه تبدیل به منفعل بالفعل کرده است . خلاصه این که حکومت اسلام پناه مدتی سبب ساز سرگرمی و خوشگذرانی جوانان شده و بابت این پااندازی هم مزد خوبی دریافت کرده است . به این ترتیب هم حکومت راضی ، هم جوان ها راضی و در نتیجه کله ی پدر ناراضی ! فقط احتمالاً این وسط می مانند تعدادی کودک ناخوانده که اگر شانس بیاورند می شوند بچه های طلاق و اگر هم شانس نیاورند می شوند کودکان خیابانی .


سرانگشت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر