۱۳۸۶ آذر ۲۴, شنبه

مهمان ِ ناخوانده


یکی بود ، یکی نبود ، رفتیم بالا ، هیشکی نبود . یه محمود جغله ای بود که میله خورده بود تو سرش و شده بود رییس جمهور . یه روز زن ِ محمود جغله بهش گفت : "فردا باید منو ببری خونه ی ِ ننه ام اینا ... می خوان واسه زمستون که نفت پیدا نمی شه ، لاس بزنن من باس کمک کنم ." محمود جغله گفت:" من لاس ِ گاوو می تونم هضم کنم اما ننه تو نمی تونم ." بعدش شبونه سر گذوشت به بیابون و الفرار . تو بیابون گرگا گذاشتن عقب ِ سرش . محمود جغله پا هشت به فرار . دیگه داشتن می گرفتنش که یهو از اونجا که خواست ِ خدا بود وسط ِ بیابون چشماش افتاد به یه خیمه ی ِ با جلال و جبروت . خودشو انداخت تو . دید یه عرب ِ گنده ای اون بالا نشسته دورشم هف هشت ده تا شیخ ِ نتربوق آمدن مهمونی . شیخا تا محمود جغله رو دیدن از تعجب سر گذاشتن به گوش ِ هم . عربه گفت :" غریبه! تو کی هستی ؟ آدمیزادی یا پریزادی ؟ " محمود جغله گفت: " والّا میگن آدمیزادم ... زنم می خواست منو ببره احوال پرسی ِ ننه اش، منم از دستش فرار کردم . تو بیابون گرگا داشتن پاره ام می کردن که چشمم افتاد به خیمه ی ِ شما و آمدم تو . حالا تو رو خدا یه امشبو به من جا بدین، فردا صبح ِ علی الطلوع زحمتو کم می کنم !" عربه گفت : "من امشب مهمون دارم . تو هم که دعوت نداشتی ! یالّا برو پی ِ کارت ! " محمود جغله وایساد به گریه و گفت :" من که غار و غار می کنم برات ... آقا رو بیدار می کنم برات ... من برم ؟ " عربه گفت :" مرده شور ِ خودت و آقاتو ببره که همه ی ِ آتیشا از گور ِ اون آقات بلند میشه ... یالّا برو بیرون !" محمود جغله باز گفت :" من که جیک و جیک می کنم برات ... چغلی کوچیک می کنم برات ... من برم ؟ " عربه گفت :"برو که برنگردی!" خلاصه سرتونو درد نیارم ، محمود جغله، اندازه ی ِ یه باغ وحش التماس کرد تا آخرش شیخا دلشون سوخت و باز سر گذاشتن به گوش ِ هم و خوب که پچ پچ کردن ، گفتن :" حالا که گرگا دنبالتن امشبه رو می تونی بمونی ،اما مام به رسم خودمون باهات عمل می کنیم " . محمود جغله گفت : " خدا خیرتون بده ! " ... آخر ِ شب که شد عرب گندهه جای ِ محمود جغله رو انداخت جلوی ِ در ِ خیمه و گفت :" بخواب که هفت تا پاتشا رو خواب ببینی " محمود جغله کپه شو گذاشت و زود خوابش برد . نصفه شب مست ِ خواب بود که خیال کرد یه چیز ِ سنگینی داره روش راه می ره . از خواب پرید و دید ای دل ِ غافل ! تنبونش به پاش نیست و اون عرب گندهه روش خراب شده و بقیه ی ِ شیخام کنار ِ رختخوابش صف بستن . جیغ و دادش در اومد که :" اینه رسم ِ مهمون نوازی ؟!" عربه گفت :" شلوغ نکن ! ما که باهات شرط کردیم و گفتیم به رسم خودمون باهات عمل می کنیم . حالا رسم ما اینه که هرکی بی دعوت بیاد خونه مون بی سیرتش می کنیم !" محمود جغله دوباره وایساد به گریه و انقدر زار زد و تنبونش رو خواستگاری کرد که دوباره عربا دلشون سوخت و شورا مصلحت کردن . دیدن این که دوپاره استخون بیشتر نیست و جواب ِ قبیله ی ِ ما رو نمی ده ؛ پس یه چیز ِ بهتر ازش بگیریم . بهش گفتن: " مهمون ِ ناخونده ! چی میخوای ؟" محمود جغله با چشم ِ اشکی گفت : " تنبونم رو ! گفتن:" یه شرط داره ! باید دو تا " تنب " به ما بدی تا ما تنبونت رو بهت برگردونیم . " محمود جغله فی الفور قبول کرد . " تنب " ها رو داد ، تنبونش رو بهش تحویل دادن و نصفه شب بیرونش کردن .


سرانگشت

۳ نظر:

  1. به به به به به ...که این رفیق نامحترمتون هم مخلوق که
    سر و کله اش هویدا شد که

    علیک سلام به دست و روی نشسته ات مخلوق خان
    اوقور بخیر کجا بودی شما ؟؟؟؟؟؟

    از برادران آب منگل چه خبر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    این قیصر آقا فرمان اینا که میکنه به عبارت همون خلبان
    کور مکوری معروف کجاست ؟

    نکنه رفته زیارت حرضت رضا عوضی دگزی ؟

    خلبان خاک بر سر بیا یه عرض ادبی به من بکن ورنه کوفتت
    بشه این کلودیا کاردیناله هائي که برات میذارم

    لیاقتت همون هنرپیشه های فارسی مثل بانو فروزان است

    اگر نیائی و عرض ادبی به من و مخلوق نا محترم نکنی



    ولی اما باشو جان به والله من فکر نکنم احمق تر از این حمقی
    ما تا کنون در جهان بوده باشد

    یعنی همچین چکیده و شیره غلیظ هر الاغیتی است

    ابله
    بی سواد
    پر مدعا
    پر رو
    قلدر
    زورگو
    مردم خر کن
    بو گندو
    هرچی که از یک انسان یک فقره حمقی میسازه و میذاره کنار


    مگه نه ؟؟؟؟؟؟؟؟ شایدم نه گه تر باشه از اینائی که من گفتم ...کیل بیل فرمانده

    پاسخحذف
  2. جونم برات بگه که به خاطر گل روی زجر کشیده
    دیمیتری کارامازوفت !!!!
    یک عدد پست صلا علی محمد هفنری راجع به
    سابجکت مورد علاقه و نفرت توامانت یعنی فمینیزم
    نوشته و
    در وبلاگم نهادم تا فهم مردان برود بالا


    و هریک یک صلوات برای مردگان تو که از دهان
    چون واژن ترسناک قهرمان های یوینک فلینی
    بیرونت کشیدم و با پست گردنی فرستادمت با
    باقی شاهپره ها بازی کنی و زبون درازی کنی



    واه واه خوشت اومد عجب تصویر سینمائی دادم همین الانه
    فل بداهه

    فکرشو بکن ....کس غول آسا با لبه هائی به بلندی چهار طبقه
    لبه ها باز و درون سیاه و سیاه چاله
    تو به شکل شاپره ای رنگ وارنگ و کله ات کوچولو و همین که
    الانه هست باشه در حال سوت زدن داشتی داخل سیاه چاله
    میشدی که من از پشت یقه کتت را گرفته و گفتم :

    - کجا داری میری خره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    اونجا سیاه چاله متعفن است بیا برو با باقی شاهپره ها بازی کن
    الاغ

    چند سال قبل فرار کردی ولی این واژن نکبتی دست از سرت بر
    نمیداره و هی از دور بهت چلپ و چولوپ میکنه

    میخواد وسوسه ات کنه بهش نیگا نکن

    برو ته ته ته صف شاهپره ها که چشم واژنه بهت نیفته قایم شو
    پشت سر خلبان و مخلوق و دخو و باقی

    الهی که داغت به دلم بماند اگه فکر کنی که این پیام من بی ربط
    بوده است !!!!!!!

    ولی اما این خلبان خاک بر سر کجاست ؟

    نکنه از تو قهر کرده یا تو از او قهر کرده ای ؟

    مگه پای یه فمینیست وسط بوده ؟

    جمعش کن خلبان خاک بر سر بیا برام یه مشت مزخرف بنویس
    تا بهت مزخرف تر جوابت را بدم

    شماها برادران آب منگل هستید منتهی با شرف

    برادر که از وبلاگ برادر قهر نمی چسونه خاک بر سرها که ....کیل بیل فرمانده

    پاسخحذف