۱۳۸۳ اسفند ۲۵, سه‌شنبه

پیام اخیر آیت الله خامنه ای به ملت بزرگ ایران

ملت هوشیار گـه خوردم
کشور تار و مار گه خوردم

وقت آن آمده که توبه کنم
بر در کردگـار ،گــه خوردم

دوش لردی به خواب من آمد
بر سرم زد هـوار:گـه خوردم!

خبـــــط کــردم وجـودت آوردم
کردی ام شرمسار ،گه خوردم

رونــــــق اعتـــقـــــاد را بــردی
شیـخ عمـامه دار ،گــه خوردم

تشت دین را فکندی ابله وار
از فـراز منــــار ، گــه خـوردم

کـار دارم هنــوز بــا مذهـــب
در فصول شکـار،گـــه خوردم

زود، فوراً بســاط خود برچین
مهــرِِِۀ نـا بــکار، گــه خوردم

گفتـم: ای افتــخار لیورپــول!
تیر و پشت و تبار گه خوردم

رو مگـردان ز من که می بودم
مرکبـی راهــوار،گه خوردم

باب توبه هنوز مفتوح است
می شوم توبه کار،گه خوردم

درهمین گیر و دار ها بودم
یعنی اندر تغار ِ گه خوردم


که جنابش پرید و غیبت کرد
در دل چاه تار ، گه خوردم

فوری از خواب هول برجستم
بر زبانم قطار : گه خوردم

یک نوار اعتراف پر کردم
پشت و روی نوار گه خوردم

گفتم ای مردم ز جان خسته
بی حد و بی شمار گه خوردم

بهر این انقلاب طاعونی
فاسد و هرزه کار ،گه خوردم

بهر آن روز ها که می کشتم
از شما صد هزار ،گه خوردم

از برای فلاکت و افیون
دزدی و احتکار، گه خوردم

محض جنگ و گرانی و فحشا
غصب و هم سنگسار، گه خوردم

بهر ایراد خطبه های نماز
در دل یونجه زار ،گه خوردم

شهوت قدرتم به دام انداخت
مثل آقا " سزار " ،گه خوردم

پارس های سگانه می کردم
با مخی تابدار ، گه خوردم

مملکت را به قهقرا بردم
سال ها آزگار ، گه خوردم

آتش تیز جنگ باعث شد
تا شوم کامکار، گه خوردم



روی مین ها هزار پاره شدید
تا شدم نو نوار ، گه خوردم


هدیه دادم به هر مخالف خوان
ترور و انفجار ، گه خوردم



"سیرجانی" ز سرکشی جان داد
مثله شد " بختیار " گه خوردم

جانیان مصدر امور شدند
از یمین و یسار ،گه خوردم

سیر از خون خوری نمی گشتند
مومن و روزه دار ، گه خوردم

قاتلان راست راست می گشتند
عاشقان در حصار ، گه خوردم

یا گرانی عذابتان می داد
یا گروه فشار ، گه خوردم

خاک زرخیزتان مبدل شد
همه با شوره زار ، گه خوردم

نفت تان را به اجنبی دادم
مفت،لیل و نهار ،گه خوردم

تا که جیب "حماس "گردد پر
موقع انتحار ، گه خوردم

* * *
جز ندامت نتیجه باقی نیست
توی این کوله بار ، گه خوردم

رسم آزادگی فرو کشتم
سرو بی جویبار ! گه خوردم

لعنت آبادها بنا کردم
مادر داغدار ! گه خوردم

آبروها به باد یغما رفت
عارف راز دار ! گه خوردم





چه عزیزان زهم جدا کردم
جادۀ بی سوار ! گه خوردم

شادمانی به مسلخ غم رفت
دیدۀ اشکبار ! گه خوردم

گل آتش به جانتان افتاد
دانه های انار ! گه خوردم

خون شاعر به دستم آغشته است
" واژۀ " سوگوار ! گه خوردم

حرمت خلوت اتاق شکست
بوسۀ آشکار ! گه خوردم

در میخانه را کلون کردم
"حافظ"می گسار!گه خوردم

سازها آلت حرام شدند
عود و چنگ و سه تار!گه خوردم

مکتب و مدرسه دلاری شد
والدین صغار ! گه خوردم

عهدمن،عصرمرگ نوزایی است
تازه فصل بهار ! گه خوردم

در زمانم سفینۀ هنجار
پرت شد از مدار ، گه خوردم



صحنه های شکنجه و تعزیر
وه! چه بود آبدار ، گه خوردم

کیفم از تازیانه می شدکوک
محکم و بی مهار، گه خوردم

چون مخنث به وقت کون دادن
می شدم خارخار ، گه خوردم

ای جوانی که ضربۀ شلاق
ریختت برگ و بار،گه خوردم

حکم اسلام نکبتی این بود
تازیانه نیار ، گه خوردم

به خیالم اصول فرتوتش
سازدم پایدار، گه خوردم

حیف از ریق بچه شل تر بود
مذهب بی بخار ، گه خوردم

کودک مفلس خیابانی !
غنچۀ بی بهار ، گه خوردم

جای خنده کبوده ها داری
بر لب و چشم و چار ،گه خوردم

صبح:غش ،شب:تجاوز و افیون
بر کشیدت دمار ، گه خوردم

جای دفتر به دست تو دادم
سقز و کوکنار ، گه خوردم

بانوان ستمکش و مظلوم!
صد هزار اعتذار ، گه خوردم

گر که از این حجاب اجباری
جانتان شد فگار ، گه خوردم




گر به کنجی ز غصه دق کردید
با غم و ننگ و عار ، گه خوردم

گر که از خاکتان برون رفتید
خسته و بی قرار ، گه خوردم

گرکه ماندید و همچو شمعی پاک
سوختید استوار ، گه خوردم

یا که همکار خواهرم گشتید
تن فروش و بذار ، گه خوردم

غرض از این همه غلط خوانی
هست در اختصار :گه خوردم

آی مردم مرا حلال کنید
می زنم زار جار : گه خوردم

بهر هریک از این تباهی ها
نهصد و بیست بار گه خوردم

از ارس تا تجن غلط کردم
از فسا تا به لار گه خوردم

پاپیون کرده ام ز بیم شما
الفرار ! الفرار ! گه خوردم

عسل و خربزه ببخشیدم
گوجه سبز و خیار گه خوردم!

نکنیدم فراری و مغضوب
مفلس و بر کنار،گه خوردم

بنده را فرصتی دوباره دهید
تا بشویم نقار ، گه خوردم

تا که جبران رفته ها بکنم
خارج از انتظار ، گه خوردم



صلح رومی بیاورم ایران
از خود زنگبار ، گه خوردم

شاهراهی برایتان سازم
از اوین تا مزار ، گه خوردم

نیز از خاکتان بلند کنم
تا به بالای دار ، گه خوردم

قاضیان را به جای شهر نجف
آورم از تتار ، گه خوردم

حکم اعدام را کنم محدود
دست بالا هزار ، گه خوردم

شهر بم را دوباره می سازم
شیک چون قندهار،گه خوردم

* * *
گفتم امسال ،سال خدمت باد
مجریان شعار! گه خوردم

با کدامین دل و کدام دماغ؟
با کدام اعتبار؟ گه خوردم

با چنین ملتی که گرداندند
حال ما را نزار ؟ گه خوردم

با چنین مردمی که واهشتند
دوش ما را خمار؟گه خوردم

سال خدمت دگر چه جا دارد
در چنین روزگار؟ گه خوردم

خیر! سال قساوت است امسال
همچو پیرار و پار ، گه خوردم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر