۱۳۸۵ فروردین ۱۰, پنجشنبه

چرا ملاحسنی را دوست دارم

چرا ملا حسنی را دوست دارم ؟!


تعجب نکنید ؛ عصبانی نشوید ؛خط و نشان هم نکشید . این ملا حسنی که من دوستش دارم ،
ملاحسنی در کانادا است و گرنه آن ملا حسنی ِ ارومیه را که همه دوست دارند . دوست داشتن ِ آن جواهر که هنر نیست .

بله عزیزان ! ملاحسنی در کانادا ، نام وبلاگی خندستانی ست که توسط یک نویسنده ی ِ با ذوق اداره می شود . و اگر شما در ایران زندگی می کنید لابد می دانید که مدت هاست این وبلاگ ِ نمکین با همت ِ سربازان ِ البته خوشنام ِ امام زمان فیلتر گذاری شده است . برای ِ خوشنام شدن نیاز به خمیر مایه ای خاص نیست اما فیلترگذاری به دو عنصر ِ بنیادی نیازمند است : فیل + تر . فیل را بیگانه ها به ما می فروشند و خوشبختانه از لحاظ ِ " تر " خودکفاییم . حاکمان ِ کشور ِ امام زمان ، تامین ِ این عنصر ِ اساسی را تا ظهور ِ آن حضرت و حتا بعد از ظهور و چاپ ، تعهد کرده اند .

پس از آوردن ِ این مقدمه ی ِ بدیهی می رویم بر سر ِ اصل ِ موضوع : چرا ملاحسنی ِ کانادایی طنزنویس ِ خوبی است ؟

ملاحسنی نثر ِ ساده ای دارد ، سر راست می نویسد و اهل ِ ادعا نیست . نگاهش به رویداد ها شفاف و زلال است . فضل فروشی نمی کند و نه تنها حرف هایش را نمی پیچاند بلکه پیچیدگی ها را هم ساده می کند . هرچند ملاحسنی خودش را نویسنده نمی داند اما به نظر ِ من تا آن جا که در حیطه ی ِ ساده نویسی قلم می زند نویسنده ی ِ خوبی است .

نوشته های ِ ملاحسنی واقعاً خنده دار است . من بدون ِ آن که سعی کنم یا امضاء داده باشم با خواندن ِ نوشته هایش قهقهه می زنم . بعضی از جمله های ِ او آدم را روده بُر می کند . در خاطر می ماند و هرگاه یاد آوری می شود ، خنده سازی می کند . سرزندگی و نشاط در نوشته های ِ ملا ، موج می زند . به باور ِ من یکی از دلایل ِ تردماغی ِ او ـ علاوه بر خوش ذوقی اش ـ زندگی در محیط ِ آزاد است . جامعه های ِ آزاد و تاریخاً جوانسال ، معمولاً خاطر ِ انسان را از حزن و تلخی پاک می کنند و به شادی و سرزندگی می رسانند . " گشودگی" ارمغان ِ " آزادی " است . در میان ِ سطرهای ِ این نویسندگان می توان نفس کشید و روزنه های ِ امید را مشاهده کرد ؛ حتا هنگامی که تلخ و تیره می شوند . در مقابل، نوشته های ِ نویسندگانی که در کشورهای ِ خفقان زده زندگی می کنند مشحون از بدبینی ، طعنه و عقده گشایی است . دل خستگی و فروبستگی در آثارشان غوغا می کند ؛ حتا موقعی که طنز می نویسند !

کـی شعـر ِ تَر انگیـزد خاطر که حزیـن باشـد ؟
یک نکتـه در این معنی گفتیـم و همیـن باشـد *

ملا حسنی، طنزنویس ِ سیاسی است . به عبارت ِ دیگر نوشته های ِ ملاحسنی تقویم ِ طنز آمیز ِ رویدادهای ِ سیاسی ایران است . او نویسنده ای " به روز " است . روزانه اتفاقات ِ سیاسی و اجتماعی ِ ایران را دنبال می کند و در برابرشان واکنش نشان می دهد ؛ عقب هم نمی ماند . پی گیر ِ ریز ِ مسایل ِ سیاسی ست و آن ها را با دقت مطالعه می کند . حتا اخبار ِ به ظاهر کم اهمیت هم از نگاهش مخفی نمی ماند . با تیزبینی، خبرهای ِ مهمی را که رسانه های ِ اسم و رسم دار ، کم اهمیت جلوه می دهند شناسایی می کند و در باره شان می نویسد . این کار او مرا به یاد ِ جمله ای از فردریک دورنمات می اندازد : " همیشه باید اتفاقات ِ مهم را در روزنامه های ِ کم اهمیت جست و جو کرد . " ( نقل به مضمون )

اما هنر ِ بزرگ ِ ملاحسنی این است که پیچیده ترین فرایندهای ِ سیاسی ِ ایران را با پیش ِ پا افتاده ترین وقایع ِ روزمره " اینهمانی " می دهد . البته رابطه ی ِ " اینهمانی " گاه چنان با ظرافت طرح می شود که اصلاً تحمیلی به نظر نمی رسد . برای نمونه وقتی مساله ی ِ غنی سازی اورانیوم را با پختن ِ شله زرد ِ نذری مربوط می بینیم ، با توجه به شناختی که از افق های فکری ِ گردانندگان ِ حکومت ِ اسلامی داریم ، قضیه را چندان ناموجه نمی یابیم . نوشته های ِ ملاحسنی هجونامه ی ِ عملکرد ِ کلیت ِ نظام است و تشت ِ رسوایی ِ مدیریت ِ اسلامی را از بام ِ هفتم به زمین می اندازد . ملاحسنی به خوبی نشان می دهد که سردمداران ِ ایدئولوژی زده ی ِ جمهوری ِ اسلامی ، چندان در پیله ی ِ تاریک ِ آموزه های ِ خود گرفتارند که اگر جز تباهی بیندیشند و رفتار کنند ، شگفت انگیز خواهد بود . نشان می دهد که استنباط های ِ درست و ثمربخش از سوی ِ آنان باید ما را به حیرت فرو بَرَد نه تصمیم های ِ نفهمیده و ناهمخوان . به عبارت ِ دیگر او ناهمگونی ِ این جهان بینی را با سرشت ِ دنیای ِ نوین پیش ِ چشم خوانندگان می گذارد . در این جا البته منتقدانی ممکن است بگویند که جمهوری اسلامی سرانی هوشمند و کاردان دارد ؛ چرا که توانسته اند در طول ِ بیست و هفت سال بحران های ریز و درشت ِ داخلی و خارجی را به سلامت پشت ِ سر بگذارند. سقوط نکنند و کشور را اداره کنند . پاسخ این است که :تا کاردانی و هوشمندی را چه بدانیم ؟ تنها اداره کردن و سقوط نکردن مهم نیست بلکه چگونه اداره کردن است که اهمیت دارد ؛ سقوط هم برای ِ همه ی ِ حکومت ها امری محتوم است . اما فکر نمی کنم به حکومتگرانی که در سیری قهقرایی ،ایران را از سرمایه های ِ مادی و معنوی ِ خود تهی کرده اند بتوان مدال ِ هوشمندی و لیاقت داد ؛ گیرم فرجام این دوران ِ نکبت بار به سود ِ آینده ی ِ ملت ایران باشد . نمی توان به پشتوانه ی ِ شکوهی احتمالی ، اضمحلالی قطعی را ارج گذاری کرد . معیار ِ موفقیت ِ یک حکومت ، حرکت در شاهراه ِ کمال و شکستن ِ تنگناهای ِ ذاتی ِ پیشرفت و بهبود است ، نه رهایی از بحران های ِ خود ساخته ! در ضمن نسخه های ِ " عبور از بحران " را مشاوران ِ بین المللی در جیب آماده دارند . هرچه باشد چرخ ِ زندگانی ِ آنان نیز باید بچرخد . کافیست در تله افتادگان ، بیشتر از پیش بذل و بخشش را وجهه ی ِ همت ِ خود قرار دهند .
با وجود این ما می توانیم همچنان اپوزانی " واقع بین " باشیم و در نَعت ِ سران ِ جمهوری اسلامی شطحیات ِ شیوا بنویسیم به شرطی مخاطبانمان نیز حق داشته باشند که نه دُم خروس را باور کنند و نه قسم ِ حضرت ِ عباس را !

ملاحسنی منتقد ِ اسلام ِ سیاسی است و به مبانی ِ معرفتی ِ اسلام نمی پردازد . از نظر او تباهی از جایی آغاز می شود که شعائر دینی سرلوحه ی ِ تصمیم گیری های ِ سیاسی قرار می گیرد و قوانین ِ اجتماعی و قضایی را می سازد . در نوشته های ِ او به روشنی می بینیم که وقتی متافیزیک ِ دینی منطبق بر جزییات ِ امور می شود چه ابتذالی را می سازد و هنگامی که احکام ِ جزمی و ناکارآمد ِ هزار و چهارصد و اندی سال ِ پیش را نصب العین قرار دهیم منتظر ِ چه حوادثی که نباید باشیم . به نظر من کمتر کسی به اندازه ی ِ ملاحسنی توانسته ابتذال ِ حاکم بر مناسبات ِ جامعه ی ِ امروز ِ ایران را نمایش دهد . او شمایل ِ جامعه ای را تصویر می کند که سیاستش عین ِ دیانتش است و فراتر از آن دیانتش عین ِ همه چیزش ! از این نگاه در پهنه ی ِ ایرانزمین امر قدسی و غیر قابل ِ سوال ، عنصر ِ نامتعین و سیالی ست که از دُنبلان ِ آیت الله جنتی تا آیه های ِ کتاب ِ مقدس در نوسان است .

در متن های ِ ملاحسنی شاهد ِ جنبه های ِ دیگری از ویژگی های ِ جمهوری اسلامی نیز هستیم . مواردی همچون پنهان کاری های ِ عفونت زای ِ حکومت ، توهم ِ برتر بودن از سایر ِ ملت ها ، فرافکنی ِ مشکلات از سوی ِ نظام و مضحکه ی ِ صدور ِ انقلاب به اقصی نقاط ِ جهان . از دیگر شگرد های ِ ملاحسنی نگریستن به مسائل از چشم انداز های ِ مختلف است . او برای این که بتواند جنبه ها و عرصه هایِ متنوع ِ رخداد ها را ببیند در کالبدهای ِ گوناگون فرو می رود . گاه مسایل را از چشم ِ خاطرات ِ رییس جمهور می بیند ، گاه از نگاه ِ خودش ؛ وقتی از چشم انداز ملایی ابله و بی سواد و گاهی از دید ِ ناصرخسرو . البته میزان ِ توفیق ِ او در همه ی ِ این نوشته ها یکسان نیست . هنگامی که به سادگی و به زبان ِ معاصر می نویسد به خوبی از عهده بر می آید اما وقتی می خواهد که شیوه ی ِ قدما را تقلید کند دچار ضعف ِ زبانی می شود .

پیشتر نوشتم که ملاحسنی منتقد ِ اسلام ِ سیاسی ست و به مبانی ِ معرفتی ِ اسلام نمی پردازد . این رویکرد از یک سو می تواند آزادمنشی ، احترام به دیگران و پذیرش ِ تکثر را موجب شود ولی از سوی ِ دیگر اگر مبانی مورد ِ غفلت قرار بگیرد برای ِ هنرمند ِ منتقد ، بلاتکلیفی ِ معرفتی را به بار خواهد آورد و پس از تغییر ِ وضعیت ِ کنونی سبب ِ دشواری ِ حرکت ِ او خواهد شد . همچنین به نظر می رسد برخی نوشته های ِ ملاحسنی نیاز به ویرایش دارند . برخی به سر و سامان نرسیده اند و اندکی دارای ِ اشکالات ِ املایی هستند . ( کلماتی چون : نهار ، مَناسب ، دوماً ، سوماً ، زخائر و علف بچه که باید به جای ِ آن ها این واژه ها را به کار برد : ناهار ، مَناصب ، دوم این که ، سوم این که ، ذخائر و الف بچه . ) به علاوه گهگاه در نوشته های ِ او شکسته نویسی یا خودمانی نویسی با نگارش ِ رسمی آمیخته می شود .

گذشته از این کاستی های ِ کم شمار باید اعتراف کرد که ملاحسنی نویسنده ی ِ با ارزشی است . نازک اندیش و نازک طبع است . ظلم را بر نمی تابد . هنرمند و دردمند و انسان دوست است . و خلاصه این که ...
بخوانیدش و حظ کنید .


سرانگشت

* از حافظ













۷ نظر:

  1. دوست نادیده و عزیزم
    با این توصیفات مرا شرمنده کردی
    الحق که من سزاوار این توصیفات نیستم ولی از تحلیل شما نسبت به نوشته های خودم و حلاجی مطالب و اشاره به ضعف ها و اشکالات آنها خشنود شدم
    همیشه موفق باشید

    پاسخحذف
  2. به این مطلب شما در بلاگ نیوز لینک داده شد. موفق باشید.

    پاسخحذف
  3. بنده هم با دیدگاه شما در باره این «ملای» دوست داشتنی صددرصد موافقم تنها نگرانی من این است که اگر این لامصب باعث بشود که ما از « ملاها» دو باره خوشمان بیاید چه خاکی بسرمان بریزیم؟

    پاسخحذف
  4. من هيجگاه نمي‌توانستم احساسم را نسبت به نوشته‌هاي ملا به خوبي شما بيان کنم. ازتان متشکرم که اين کار را برايم آسان کرديد.

    پاسخحذف