۱۳۸۹ آذر ۲۶, جمعه

تنها شعر است که می ماند

از تکیه صدای ِ نوحه می آمد . عزاداران ِ حسین می خواندند و زار می زدند :

" الا یا ایها الساقی ادر کاساً و ناولها "

خواستم بگویم به حضرت ِ عباس قسم این شعر مال ِ یزید است که شما با اشک و آه در سوگ ِ حسین می خوانید . دیدم صدا به صدا نمی رسد . با خودم گفتم حالا که هرکی به هرکی است :

سلام ِ من به یزید و به چامه های ِ ظریفش

سلام ِ من به ولید و قطامه جان ِ لطیفش

سرانگشت

۳ نظر:

  1. درود سرانگشت عزیرم
    حق باتوست چون همیشه...من به قدری در وب سایت های مختلف کلیپ های ناجور دیدم از تنبهات اسلامی در کشورهای اسلامی که از انسان بودن خودم خجالت می کشم...چند وقت پیش یکی از دوستان مسلمان کمی تا قستمی معتقد ازم می پرسید که دوباره به دنیا بیام حاضرم مسلمان بشم...گفتم در حال حاضر اگه سد بار دیگه به دنیا بیام نمیدونم چی میشم ولی میدونم که مسلمون نمیشم ! خیلی ناراحت شد.
    به هر حال خوشحالم که هرچند دیر به دیر ولی باز هستی و می نویسی...منم فونت فارسی درام الان و خیلی ذوق می کنم.
    آتوسا

    پاسخحذف
  2. http://iranasreroshangari.blogspot.com/2010/12/blog-post.html
    --------------
    جلسه پرسش و پاسخ پيرامون مسايل فرهنگي , سياسي ايران در مسنجر پالتاك _ سخنران : مهندس بهرام مشيري






    تالار : ايران عصر روشنگري
    سخنران : مهندس بهرام مشيري
    به همراه جلسه پرسش و پاسخ پيرامون مسايل فرهنگي سياسي ايران
    شنبه 4 دي 1389_
    25 December 2010_
    ده شب به وقت ايران

    پاسخحذف