(مثلا به لهجه ی ِ اصفهانی)
چطو شد؟! یک سالی آزگارس همه می گوئن چرا تونس، تونس اما ایران نتونس؟! دادا! با این نتیجه ای که از تو خیک ِ انتخاباتشون ور قلمبیده س، بنده سوال می کونم آخه تونس چی چی یو تونس؟ شما پس مغزدون کجاتونس؟! قبلن همین تونس به ضرب و زور ِ پونس وصله بود به دیوار ِ لیبرالیسم و سکولاریسم ولی حالا با چسبی اوهو چسبیده س به دروازه ی ِ بیت الخلای ِ اسلام و کاشکی می دونس! اگه تونس، این ریختی تونس، اگه این باهار ِ عربی تونس، اینهمه باد واسه چی چی تونس؟!
سرانگشت
آقا یه چیزی میدونس که فرمود "بیداری اسلامی" دیگه... ما خووشخیال بودیم
پاسخحذفخب آقا با من و شما توفیر داره مخلوق جان. هرچی باشه هرشب با امام ِ زمان بُلغاژ بستنی می زنه، مثل ِ مرحوم ِ آقای ِ بزرگ که با مارلین دیتریش آبگوشت ِ بزباش می خورد
پاسخحذف«بهار ایران، بهار عرب»
پاسخحذفبه دوستی نادیده
جانم مسئله این هست که هر ملتی، تا زمانی که دچار تحول فکری-فرهنگی نشده، سرنوشتی جز این نخواهد داشت که به چیزهائی پناه بیاره و متوسل بشه که با آن آشنا و مأنوس هست. غرب و فرهنگش که به این سادگی جذب و وارد خون و رگ و پی ِ انسانهای این مرز و بوم نمیشه که، میشه؟ واردات که نیست. درست همین وارداتی فکرکردن و نقشهکشی بود که مردم را از وحشت بیگانگی و ترس از ناشناخته، به سمت اسلام و آخوندهاش برد و هنوز هم میبره.
خوب اسلام، در این جوامع تنها مرجعیاست که مردم از روی نزدیکی، عادت و خو، در مواقع حساس و تعیینکننده، با «اختیار»، به آن روی میآورند تا از خود سلبِ اختیار نمایند. ما در ایران سال پنجاه و هفت چنین دیدیم و چنین سلبِ اختیاری از خود کردیم، دو سال پیش هم باز با "یا حسین میرحسین و الله اکبر" از خود سلبِ اختیار کردیم.
یادت هست شعار «جمهوری ایرانی» که پدید آمد، چه دشنمی و سر و صدائی از همین آقایان و خانمهای باصطلاح تحصیلکردهی "سکولار و لائیک" و "روشنفکر" بخصوص در خارج از ایران بیرون آورد؟ تازه اسلامیهای مغضوب و به بیرون پرتاب شده، به کنار. همین امروزش هم فرقی نکرده. هنوز در این طیف نخبگان ایرانی که اگر متوجه میشد ، درست میبایست با مرزبندی و کریتیک اخلاقی و فلسفی با اسلام بعد از سه دهه حکومت آخوندی، حداقل این عادت را اگر نه ریشهکن ، که بسیار ضعیف کرده باشند و در عوض مشغول هوچیگری و دعواهای خودشان بوده و هستند. به این آخرینشان که یکریز از سکولاریسم (زمانی "نو" ، زمانی "سبز" و حالا "دموکرات") دم میزنه، نگاه کن! یکی نیست بگه و بپرسه آخر کجای این گیتی، بدون داشتن یک فلسفه و فکر و منش که مردم را بخودش بکشه و جذب کنه، آزادی پدید آمده، که تونس و مصر و لیبی و بقیه هم چنین کنند و بسوی اسلامیستها نروند؟ خوب چارهای جز این ندارند، روند منطقیاشان را دارند طی میکنند.
خوب اینها که فرهنگی زاینده و نُوکننده مانند ایران ندارند که به کمک روشنفکرانشان، بسیج کنند و بتوانند در برابر اسلامیها، بایستند! ما خوشبختانه آنرا داریم ولی روشنفکرش را نداریم که توانسته باشه تصویر خدا و دین را از چنگ آخوند با این فرهنگ ایران در بیاره و سرانجام وارد عرصه «مفهوم» بکنه. هنوز از واژه «فرهنگ» ترجمهی "کالچر" غرب را در میآورند و چیزی جز سطحیات و "روبنا" دستگیرشان نمیشود. یکی تا بحال بخودش زحمت این را نداده که اندکی خیره بشود و ببیند که ایرانی در درازای هزارهها و تاریخش از مفهوم «دین» چه میفهمیده و تجربهاش چه بوده؟ یادآوری کنم که واژه «دین» برخلاف کژفهمی رایج، اساسا" واژهایست ایرانی و نه عربی.
««نباشد بجز مردمی «دین» من»»! (سخن" ایرج" در شاهنامه فردوسی)
......
- رضا ایرانی
http://arttaa.wordpress.com/