۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۳, شنبه

نقص ِ تقدّم


نزد ِ عقلای ِ جهان یکی از ملاک های ِ برتری ِ افراد یا گروه ها بر یکدیگر، «فضل ِ تقدّم» است، یعنی اگر کسی یا گروهی، زودتر از دیگران به معرفتی برسد یا همتی به خرج دهد، همین که پیشاهنگ بوده باشد برایش مایه یِ افتخار و سربلندی است. پس فضل ِ تقدم داشتن یعنی اعتبار پیدا کردن به واسطه ی ِ پیشاهنگ بودن و آغازگر شدن. مثلا در تاریخ ِ شعر ِ فارسی رودکی بر حافظ  فضل ِ تقدم دارد، بدین معنا که زودتر از حافظ به پارسی گویی اقدام کرده و راه را برایِ آیندگان و از جمله او باز کرده است، فارغ از این که رودکی از حافظ شاعر ِ بهتری باشد یا نباشد.
عرض کردم فضل ِ تقدم از ملاک هایِ برتری است، اما این را هم اضافه کنم که به جز در مورد ِ مناسبات ِ کنشگران ِ سیاسی ِ ما و سیاستمدارانِ غربی و به ویژه آمریکایی در بقیه ی ِ موارد چنین قانونی ساری و جاری است. یعنی مثلا اگر شما به عنوان ِ یک فعال ِ سیاسی ِ ایرانی نزد ِ مقامات ِ آمریکایی بروید و بگویید من از روز ِ اول می دانستم که انقلاب ِ ایران چه بلایی است و خمینی چه به روزگار ِ ایران و دنیا می آورد و کلی هم بر ضد ِ او کوشیدم و این هم اسناد و مدارکش، آنها تره هم به ریشتان خرد نخواهند کرد. اگر از ایشان امکانات ِ فعالیت بخواهید، همکاری نمی کنند؛ اگر توجه و تبلیغات طلب کنید، اعتنا نمی کنند؛ انگار نه انگار که شما زودتر از بقیه دوزاری ِ تان افتاده و آنچه دیگران بعد از سال ها در آینه دیده اند، همان ابتدا در خشت ِ خام دیده اید. شما محکومید که در سایه بمانید و نادیده گرفته شوید. اینگونه است که «فضل ِ تقدم» تبدیل به «نقص ِ تقدم» می شود و زودتر فهمیدن نه تنها امتیازی به همراه نمی آورد که باعث ِ جریمه و جنگ ِ اعصاب می شود.
اما در مقابل اگر «اصلاح طلبی» باشید که همین دیروز، پریروز بعد از دیدن ِ جنایت های ِ علنی ِ رژیم ِ اسلامی در کوچه و کهریزک، وجدان درد گرفته و از رژیم بریده باشید، کلی تحویلتان می گیرند و هنوز پایتان به ینگه دنیا نرسیده، برایتان مرکز ِ تحقیقاتی و کرسی ِ تشریفاتی تدارک می بینند. شما را به مقام ِ استاد ِ مهمان ِ فلان دانشکده و پژوهشگر ِ ارشد ِ بهمان اندیشکده می رسانند؛ اصلا ممکن است همان موقع که در توالت ِ هواپیما پاسپورت ِ ایرانی ِ خود را پاره می کنید، عمله ـ بنا بیاورند و شبانه یک مرکز ِ مطالعاتی برایتان علم کنند. در مملکتی که «تک دلاری» زیر  ِ پای ِ فیل است، امکانات ِ مالی در اختیارتان می گذارند و در کشوری که پلکان ِ ترقی در دراز مدت طی می شود، فورا به جاه و مقامتان می رسانند. اینها تمام نتیجه ی ِ "دیر از خواب پا شدن" و "نداشتن ِ فضل ِ تقدم" است. نتیجه ی ِ این است که وجدان و احساس ِ شما را تنها ضربات ِ متوالی ِ پتک بیدار می کند.


سرانگشت

۱ نظر:

  1. پتک فرو آوردن بر سری کارساز است که مغزی و احساسی در آن باشد، بر آن سرهایی که هیچ مغزی ندارند، اگر هزار سال با قلابسنگ نیز بکوبی، آب از آب، تکان نخواهد خورد. جانم!. کجای کاری!؟. کثیری از همین آدمایی را که وصفشون را می کنی، راه نان به نرخ روز خوردن را خوب یادگرفته اند. به قول عبید، تمام شهرت رستم دستان از صدقه سر « کون دادن » بوده است و بس.

    پاسخحذف