قبول
که سید و سالار ِ همه چیز و همهکس در این
دنیای وانفسا، «پول»
است
و روح و روان ِ مردم ِ دوران را میسازد
و خراب می کند؛ حتا قرنها پیش که غلبه ی
پول پرستی و هراس از وامداری کمتر از حالا
بود، شاعری چنین گفته بود:
نطفه
ی پاک ِ پسر در پشت ِ مرد ِ قرض دار
یا
عرق گردد بریزد یا ز غم دختر شود!
(این
بیت شاهدی است بر این که پول پرستی و
مردسالاری نسبت ِ عکس دارند!)
غرض
آنکه قرض و قرض مندی همیشه ی خدا تلخ بوده
اما حالا تلخ تر و ناجورتر است و دور نیست
کشور یونان که اینهمه قرض بالا آورده به
عذاب ِ الهی یعنی قهر و غضب ِ کشورهای ِ
پولدار ِ اروپا دچار شود.
عجیب
نیست اگر بانکدارها و سیاستمدارها پس ِ
گردن ِ یونان را بگیرند و از اتحادیه ی
اروپا بیرون بیندارند.
اما
خب میدانید که اتفاقات دنیا همیشه هم
بر اساس دو دو تا چهار تا پیشامد نمی کند؛
این سوال را حتا اگر از ارسطو هم که مدوّن
ِ منطق است بپرسید همین جواب را خواهد داد
(به
حکم ِ قاعده ی فلسفیِ «کی
به کیه؟ تاریکیه!»).
عرض
شود که با این حال و برخلاف ِ دلایل ِ منطقی
و عقلی (=
اقتصادی)
بنده
بعید میدانم که اروپاییها پدربزرگشان
را از خانه بیرون کنند.
اروپاییان
میدانند که اگر پاپانوئل نبود، آنها
هیچ چیز نداشتند.
فرهنگ
ِ عظیم ِ یونان بود که شالوده قرار گرفت
و مردم ِ قاره ی ِ سبز را از سیاهی ِ حکومت
ِ مذهبی رهایی داد.
در
پایان ِ قرون وسطی، هلنیسم ِ یونان پایهای
شد تا هیولای ِ کلیسا به سوراخ ِ موش بخزد
و در واتیکان محدود شود.
من
فکر نمیکنم یونان را از اتحادیه ی اروپا
اخراج کنند.
سهم
ِ یونان در رستاخیز ِ اروپا بیش از این یک
قران و دو ریال ها است؛ مگر اینکه آلمان
بخواهد بیرق را از دست ِ همر و افلاطون و
ارسطو بگیرد و به کانت و هگل و نیچه بدهد.
سرانگشت
پدر بزرگ ناتوان هم اگه کله شقی کند و داروهایش را نخورد و پرستارش را کتک بزند. باید خانه را ترک کند و جایی بجز خانه سالمندان در انتظارش نیست. نهایت با مواجیبی از سوی فرزندان.
پاسخحذفمردم پررو و تنبل یونان هم باید از اتحادیه بیرون انداخته شوند و نهایت بابت مراحمت به مهاجران، خراجی سالانه دریافت کنند. (کشور بفروشند و زندگی کنند یا اندکی فشار تحمل کنند و قرضشان را پس دهند)