جمهوری
اسلامی سال هاست زنها را به ورزشگاه ها
(به
ویژه استادیوم های فوتبال)
راه
نمی دهد.
اخیراً
و پس از مدت ها فشار ِ کنشگران داخلی و
خلرجی، حکومت خبر داده در فکر برداشتن
این ممنوعیت است، بعد خبر را تکذیب کرده
و حالا میگوید پس از بررسی های مقدماتی
و پس از تدوین و تصویب یک آیین نامه، اجازه
میدهد زنها به برخی از ورزشگاه ها (مثل
سالن های والیبال که مدتی ورود زنان به
آنها آزاد بود)
بروند
اما ممنوعیت رفتن آنها به استادیوم های
فوتبال و چند ورزش دیگر همچنان برقرار
خواهد بود.
حکومت
اسلامی برای این راه ندادن، یک بهانه ی
اخلاقی خندهدار آورده است؛ میگوید در
استادیوم های فوتبال، مردها فحش ناموسی
میدهند و شنیدن این حرفها برای حرمت
و عزت و کرامت زنان خوب نیست!
جالب
است که حکومت اسلامی ایران از طرفی با
تکیه بر احکام زن ستیز و عقبمانده ی
اسلام، زنها را از حقوق شان محروم میکند
و از سوی دیگر با سلب حقی دیگر از زنان،
سنگ احترامشان را به سینه می زند!
اینکه
زنها نمیتوانند آواز بخوانند، باید
حجاب اجباری داشته باشند، حضانت فرزند
به آنها داده نمی شود، شهادتشان نصف مرد
حساب میشود، یک دوم مردان ارث می برند
و … شکستن حرمت و عزت زنها نیست اما اگر
بروند توی ورزشگاه و فوتبالیست هایی را
که از جایگاه تماشاگران به اندازه ی مورچه
دیده میشوند ببینند هم اسلام به خطر
میافتد هم حرمت انسانی شان مخدوش می
شود.
حکومت
اسلامی ایران برای انسان ها به ویژه برای
زنان احترامی قائل نیست؛ کمتر از آن ناموس
پرستی و غیرتمندی هم وصلهای نیست که به
اهل سیاست بچسبد؛ اگر می چسبید، ترافیک
سکس به راه نمی انداختند و زنان را به
صورت شبکه ای از همه جای عالم از جمله
ایران برای تن فروشی قاچاق نمی کردند.
این
را گفتم که روشن شود ادعاهای انسان دوستانه
و اخلاق گرایانه ی رژیم تا چه حد بیپایه
است.
برویم
سراغ استادیوم ها.
همه
میدانند که فضای استادیوم های فوتبال
در ایران اصلاً پاستوریزه نیست.
بسیاری
از ما با شعارهایی که در آن از «شیر
سماور»
و
«توپ،
تانک، فشفشه»
استفاده
می شود، آشنا هستیم.
اما
اولاً این خشونت، نشأت گرفته از حال و
هوای جامعه ی امروز ماست و ثانیاً حضور
زنها در استادیوم باعث تلطیف این فضای
خشن خواهد شد.
پس
از مدتی نه چندان زیاد شعارهای آنچنانی
از استادیوم های فوتبال رخت بر خواهد بست؛
اما به نظر من جمهوری اسلامی به فحش احتیاج
دارد!
لااقل
به این زودیها امکانش کم است که حکومت
با حضور زنان در مسابقههای فوتبال موافقت
کند.
اول
به این دلیل که میخواهد جلوی معترضان
کم نیاورد.
عقب
نشینی نکند و تفوق مردانه اش را از دست
ندهد.
دوم
برای اینکه اصولاً دارای یک ایدئولوژی
زن ستیز است و جمهوری اسلامی ایران، حکومتی
ایدئولوژیک است و سوم به این دلیل که
استادیوم های فوتبال در نگاه حکومت، سوپاپ
اطمینان است.
جامعه
ی عصبانی و پرخاشگر به جای آنکه در حزب و
خیابان و روزنامه و سینما و اعتصاب و …
فریاد بزند و علیه مظاهر ظلم و عقبماندگی
از جمله ولایت فقیه اقدام کند، چه بهتر
که در ورزشگاه ها هوار بکشد، و خواهر و
مادر ِ داور و بازیکن و مربی فلان تیم را
آباد کند.
مضافا
که نبض خواستههای سرکوب شده ی مردم در
استادیوم های ورزشی میزند و بررسی آن
ها بهترین منبع برای نیروهای اطلاعاتی و
امنیتی است.
استادیوم
ها ذائقه سنج و دماسنج جامعه اند.
اگر
غربیها هایدپارک دارند که در آن هرکه،
هرچه دل تنگش میخواهد می گوید، ما هم
استادیوم های فوتبال داریم که اتفاقاً
اسم یکیشان آزادی است!
در
استادیوم های ما از عقدههای جنسی تا
نارضایی های سیاسی و شوونیسم قومی پیدا
می شود.
چرا
باید جمهوری اسلامی به تعطیل هایدپارکش
رضایت دهد؟!
سرانگشت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر