۱۳۸۴ آبان ۲۰, جمعه

کمدي شکرگزاري

کمدی ِ شکرگزاری

یکی از خُلق های خوب ما ایرانیان (در امتداد کسالت تاریخی مان ) اعتقاد راسخ و بی چون و چرا به امر قضا و قدر است . به این که هر بلایی سرمان بیاید باز خداوند عالَم جای شکرش را باقی می گذارد و به قول شاعر : خدا گر ز حکمت ببندد دری / ز رحمت گشاید در دیگری ... و لابد می دانید که هیچ چیز بدتر از فضولی کردن در کار خدا ( یا به عبارتی حرکت به سوی دانایی ) نیست . بله دوستان ! دانا شدن نکبت ِ بسیار به همراه دارد و ریشه یابی ِ معضلات آدم را دچار آشفتگی و ریختگی ِ ذهن می کند . در ثانی ، مگر آدمیزاد چند سال می خواهد در این کهنه رباط زندگی کند ؟ دنیا محل گذر است و آخرت سرای جاوید. به قول معروف: سری را که درد نمی کند بیخودی دستمال نمی بندند . مگر نشنیده اید که گفته اند : شکر نعمت نعمتت افزون کند / کفر نعمت از کفت بیرون کند ؟ پس شما هم مثل "سرانگشت" سجده ی شکر به جای آورید و دست از گله و شکایت بردارید و مرتب خودتان ودوستان ِ شکست خورده تان را دلداری دهید . زیاد هم فکر نکنید که فکر کردن برای انسان اول ِ بدبختی ست . حرفم را قبول ندارید ؟ زیر لب می گویید چه شکری ، چه کشکی ، چه پشمی ؟ پس به این نمونه ها توجه کنید :
اگر شما ناراحتید که چرا به جای این که در یکی از دوران های شکوهمند و پر افتخار کشورتان به دنیا بیایید ، در یکی از ادوار سیاه و پلشت ِ آن متولد شده اید باز جای شکرش باقیست که در عصر هجوم مغولان یا حمله ی اعراب پا به جهان نگذاشتید وگرنه مجبور می شدید بی درنگ دو پای ِ دیگر هم قرض کنید و شجاعانه از پیش ِ سربازان دشمن پا به فرار بگذارید . و باز بیشتر جای شکرش باقیست که در دوره ی غارنشینی بشر متولد نشدید که بخواهید با سنگ پاره به شکار ِ ماموت ها بروید و اوقات فراغت تان را به خط خطی کردن ِ در و دیوار ِ غار بگذرانید و باز بیشتر تر (!) خدا را شکر کنید که در دوران ِ پیش از خلقت آدم به دنیا نیامدید و الا ّسراسر عمرتان را تنها و بیکس و کار می ماندید و دست آخر مجبور می شدید با دایناسور ها مکاتبه کنید .همچنین جای شکرش باقیست که در دوران آدم و حوا به دنیا نیامدید وگرنه مجبور بودید با خواهر یا برادر خودتان کارهای ِ بدبد انجام دهید تا نسل بشر باقی بماند .

اگر به این دلیل غصه دار هستید که چرا در یکی از ممالک مترقی دنیا ، مثل سوئد یا سوییس به دنیا نیامدید و در جایی متولد شدید که هیچ کس برای انسان بودنتان حرمتی قائل نیست بروید خدا را شکر کنید که در رواندا و حبشه به دنیا نیامدید یا در بیافرا ، که از شدت گرسنگی دنده های ورقلمبیده تان برای لاشخورهای آسمان پیام های صلح و دوستی بفرستد .

اگر خون ، خونتان را می خورد که چرا عده ای به ظاهر هموطن با بیل و کلنگ و دینامیت به جان میراث تاریخی ِ شما افتاده اند و با چراغ سبز ِ حکومت ِ ایران ستیز ِ جمهوری اسلامی ، اشیا و کتیبه های باستانی را از دل ِ خاک ِ ایران می دزدند و به انیران می فروشند، باز خدا را صد هزار مرتبه شکر کنید که موزه های رم و لندن ( و به خصوص لندن ) پا برجا هستند و این برگه های هویت را تا مدتی نامعلوم برایتان نگهداری می کنند .

اگر افسرده اید که چرا در یک جامعه ی ِ اسلامی به دنیا آمده اید بروید خدا را شکر کنید که ... بروید خدا را شکر کنید که ... ( می خواستم بنویسم بروید خدا را شکر کنید که در میان ِ قبیله ی آدمخواران متولد نشدید ، اما می بینم این حرف ظلمی ست نابخشودنی در حق جامعه ی ِ آدمخواران . زیرا هرچه باشد جماعت آدمخوار، تنها "یک " بار " گوشت ِ تن ِ" شما را می خورد و بعد هم جهت ِ سپاسگزاری ، دور ِ آتش می رقصد و با صدای بلند آواز می خواند ، در صورتی که اسلام و جامعه ی اسلامی ، روزی "هزار" مرتبه " روح و روان ِ" شما را می درد و نابود می کند بدون این که اجازه دهد آوازه ی شما حتا در بیغوله ای بپیچد ... و ایران ِ اندوهگین ِ ما ، پُر است از روان های ِ زخمی ِ گمنام . بنابراین این بند را لطفاً نادیده بگیرید . )

اگر فکر می کنید جهان یک باغ وحش ِ بزرگ است و اهل آن کاری جز دریدن و پاره کردن ِ همدیگر ندارند، شکرگزار باشید که خداوند به شما هم سی و دو دندان ِ تیز عنایت فرموده که در هنگام خود بدون ِ شرم و تردید از آن ها استفاده کنید .

اگر دنیا و کار دنیا را واژگونه و سرنگون می بینید و هیچ امیدی هم به اصلاحش ندارید خدا را صد هزار مرتبه شکر کنید که توانایی ِ بالانس زدن را به شما داده تا گاهگاهی کله معلق بزنید و همه چیز را در جای خود ببینید .

اگر یکی از رفقای نزدیکِ شما اخیراً دوست دخترتان را از چنگتان درآورده و شما مجبورید شب ها را به تنهایی سر کنید و در فراق یار ، آه ِ نمدار بکشید زیاد غصه دار نباشید ؛ چون به هر دکه ی ِ بقالی که سربزنید به سادگی می توانید یک قالب صابون ِ عطری خریداری کنید .

اگر زنی هستید که شوهرتان به شما خیانت می کند و با زن های دیگر سَر و سِر دارد خدا را شکر کنید که شوهران ِ زن های ِ دیگر هم به آن ها خیانت می کنند و سر ِ شما بدون ِ کلاه نمی ماند .

اگر به این نتیجه رسیده اید که " خدا " وجود ندارد و این لفظی ست بی معنا و بی مدلول باز هم خدا را شکر کنید (!) که این واژه هنوز از فرهنگنامه ها حذف نشده وهنوز امکانش وجود دارد که پس از هر شکست، یک نفر در زندگی ِ تان پیدا شود و محض ِ دلداری و تشفی ِ خاطر به شما بگوید: " برو خدا را شکر کن که ..."

اگر به آفرینش ِ خودتان معترضید و فکر می کنید در خلقت تان اشتباهی رخ داده این را بدانید که از لحاظ منطقی امکانش منتفی نبود که شما به هیات جانور دیگری خلق بشوید . مثلاً می شد که به جای " انسان " ، " سوسک " باشید . یا شپش یا زالو یا رتیل ... یا بدتر از آن ها : خمینی ، رفسنجانی ، خلخالی ... پس می بینید که باز جای شکرش باقیست که " انسان " به دنیا آمده اید نه چیز دیگر .

( یادآوری : پس از خواندن بند پایانی ، خواندن ِ نماز ِ آیات بر تمام مسلمین و مسلمات واجب است . )

سرانگشت









هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر