۱۳۹۰ اسفند ۲۱, یکشنبه

تمایل ِ تیتر!



داشتم دو سه جور از روزنامه های ِ آستانه ی ِ انقلاب را ورق می زدم، دیدم همه ی ِ آنها در ضدیت با بختیار و طرفداری از خمینی مثل ِ هم نیستند. بین ِ روزنامه هایی که دم ِ دست ِ من بود، بیش از بقیه "کیهان" برای ِ انقلاب سینه می زد و بعد از آن "اطلاعات". کمتر از همه هم "آیندگان" با انقلاب همراهی نشان می داد.
کیهان و کارکنانش که گویا عموما توده ای بودند، به طور ِ مطلق از خمینی طرفداری می کردند. مدت ها قبل از آمدنش به ایران، و پیش از در منگنه افتادن ِ مطبوعات، او را به لقب ِ "امام" مفتخر کرده بودند و بدین ترتیب خواسته یا ناخواسته برای ِ دیکتاتور ساختنش بسترسازی می کردند. در حالی که هنوز بختیار نخست وزیر بود، خفت بار ترین تیترها را علیه ِ او می زدند تا وی را بی عرضه و بی ثبات جلوه دهند. از نیش ِ قلم ِ شان پیدا بود که تا سر ِنخست وزیر و دولتش را به نی نکنند، راحت نمی شوند. چشم ها را بر برنامه ها و آرمان های ِ دکتر بختیار بسته بودند و رو به سوی ِ خمینی آغوش گشوده بودند.
در همین گشت و گذار به نوشته ی ِ کوتاهی برخوردم که در تاریخ ِ یکشنبه 8 بهمن ِ 1357 چاپ شده و می تواند مصداق ِ مشت نمونه ی ِ خروار باشد. تیتر ِ مطلب که از قول ِ "گاردین" نقل شده، چنین است:
"مردم ِ ایران آیت الله را می خواهند". در این مطلب شرح داده شده که "آیت الله خمینی تبلور" خواسته و "تصمیم ِ ملت ِ ایران" برای ِ رهایی از دیکتاتوری ِ شاه است. مردم رهبرشان را نزد ِ خود می خواهند و دوست ندارند که به "لطایف الحیل" دور از آنان نگه داشته شود. بختیار به اشتباه می خواهد از راه ِ مذاکره آیت الله خمینی را در ایران بپذیرد (یعنی برای ِ آمدنش شرط و شروط بگذارد). بختیار کارهای ِ مثبتی در زمان ِ نخست وزیری اش انجام داده و شایسته است به او وقت ِ بیشتری داده شود ولی "هشدار می دهد که بازگشت ِ سریع ِ آیت الله ممکن است به کودتای ِ خونینی منجر شود. اما راه ِ دیگر نیز کمتر از این خونین نخواهد بود."[!]
پس از خواندن ِ این نوشته چند نکته به ذهن هجوم می آورد:
اول این که گردانندگان ِ کیهان که لابد سایه ی ِ امپریالیسم را با تیر می زدند، از کجا برداشت ِ گاردین ِ لندن چنین برایشان حجت شده که آن را به خورد ِ ملت ِ انقلابی داده اند؟! مگر باید به حرف ِ دشمنان ِ انقلاب که همان اربابان ِ شاه هستند، گوش داد و ذهنیت ِ خلق ِ قهرمان را با لاطائلات ِ آنان مسموم کرد؟! پس وجدان ِ روزنامه نگاری کجا غیبش زده است؟!
دوم: در جایی از نوشته آمده: "نخست وزیر در مدت ِ کوتاه ِ صدارتش، دولت را بسیار خوب رهبری کرده و شایسته است که شانس ِ بیشتری برای ِ کار داشته باشد." آیا به جای ِ جمله ی ِ " مردم ِ ایران آیت الله را می خواهند"،(که در آن نوعی نوستالژی نهفته است و اینگونه القا می کند که گویا مردم ِ ایران تا آیت الله را در آغوش نکشند از غصه خلاص نمی شوند!) اگر همین جمله به عنوان ِ تیتر انتخاب شده بود، پیام ِ این مطلب صد و هشتاد درجه عوض نمی شد؟
سوم: کیهان ادعا می کند که این مطلب در سرمقاله ی ِ گاردین نوشته شده. آیا این تمام ِ سرمقاله است یا بخش ِ گزینش شده ای از آن؟ آیا این که از قول ِ بختیار گفته شود بازگشت ِ خمینی ممکن است به کودتایی خونین منجر شود و در ادامه به طور ِ دو پهلو (معلوم نیست از قول ِ نخست وزیر یا نویسنده یا گزینشگر) آورده شود "اما راه ِ دیگر نیز کمتر از این خونین نخواهد بود." عملاً به بن بست کشاندن ِ همه ی ِ کوشش های ِ بختیار نبوده است ؟
مثل ِ این که یک بار باید خبر را خواند و بار ِ دیگر صاحب خبر را انگیزه یابی کرد!


سرانگشت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر