۱۳۹۳ آبان ۱۹, دوشنبه

فوتبال و تفکر، آشپزی و تفکر

نگاهی به تیراژ کم ِ کتاب، میزان مطالعه ی مردم، استقبال از آثار هنری و … نمایانگر رویکرد ایرانیان به مقوله ی معنویت است. اینکه چند درصد از این پدیده ی کم اقبالی، محصول جمهوری اسلامی و چه سهمی نتیجه ی حاکمیت جهانی ِ روزمرگی و چقدر حاصل ذات بشر است، بحث دیگری است و مجالی فراخ می طلبد. اما اگر بخواهیم برای تمایلات بشر امروز دو مظهر رسمی پیدا کنیم باید به دو مقوله ی «فوتبال» و «آشپزی» اشاره کنیم. امروزه عصر حاکمیت آشپزی و فوتبال است. آشپزها و فوتبالیست ها لحظه‌ای بیکار نیستند. برایشان سر و دست می شکنند. ستاره ی بختشان افول نمی کند. قهرمان و الگوی جوان‌ها هستند (به ویژه فوتبالیست ها). بسیاری در حسرت زندگی آنان می سوزند. راحت‌تر از بقیه پول در می‌آورند و بنابراین به معیار قدرت، حقانیت و مقبولیت ِ عصر ما، یعنی پول، نزدیک ترند. حالا متفکران چه باید بکنند؟ فقط باید نق بزنند و فوتبال و آشپزی را دو نماد انحطاط عصر ما به شمار آورند؟ البته که این بخشی از کار است اما نه تمامش. اندیشمندان یا در موضع ایجابی باید طرحی نو دراندازند و نظام ِ بومی ـ جهانی ِ دیگری پایه بریزند (که با توجه به توان آنان و تجربه‌های تاریخی کاری است بس دشوار)، یا اینکه باید درباره ی نسبت‌های «فوتبال و تفکر» و نیز نسبت‌های «آشپزی و تفکر» بیندیشند.


سرانگشت 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر