۱۳۸۶ مرداد ۵, جمعه

از زبان سیمرغ گسترده پر

گپ متمدّنانه ی خایه ی چپ آریا با بیضه ی مبارک اسلام!:
- خایه ی آریا: « حاج آقا، لطفا بفرمائید از کی، شما، متمدّن شدید؟ ».
- بیضه ی اسلام: « از موقعی که اسلام آوردم و فرهنگ و شعور و فهم و دانش و آگاهی و آدمیگری را زیر پا گذاشتیم! ».
- خایه ی آریا: « جل الخالق!. شما چگونه تونستید حاج آقا، چنین کار احسنی را انجام بدهید؟ ».
- بیضه ی اسلام: « با شمشیر کشی و خونریزی و غارت و چپاول و کُشتار و شکنجه و آزار تمام اونایی که مخالف ما بودن! ».
خایه ی آریا: « عجب هنر نمایی بی سابقه ای حاج آقا!. شما برای چنین کارهای الهی، آیا منطق و پرنسیپی هم داشته اید و هنوز دارید؟ ».-
بیضه ی اسلام: « البته که کارهای عبادتی / جهادی ما مسلمین، همه از روی پرنسیپ و منطق می باشه. پرنسیپ ما را الّله عز و وجل به رسولش قبلا ابلاغ کرده است، آنهم: اقتلو اقتلو! می باشه. منطقمون نیز همین شمشیر ذوالفقاری می باشه دیگه!. بهتر از این پرنسیپ حقوق بشری و منطق پراکتیکی تا کنون در تاریخ دنیا به وجود نیامده است. حضرت محمّد ( ص ) به همین دلایل مبارک، خاتم الانبیاء می باشه ای خایه ی کافر!. شمشیر و خونریزی!. اصلا و کلّا، امتیاز مصطفایی اهل بیت و خاندان عصمت، همین اقتلو! اقتلو! می باشه ای مجوس!».-
- خایه ی آریا: « چه رسالت خونباری دارن رسول الّله و تبارش بر روی زمین!. حاج آقا، شما اصلا به عذاب وجدان دچار نمی شوید از اینهمه خونریزی؟. ».
- بیضه ی اسلام: « نخییییییر! خیلی هم لذّت مضاعف می بریم!. ما مسلمونها، تمام اعیادمون و خوشیها و شادیها و پیشرفتمون در اینه که از ریختن خون دیگران، بسیار بسیار لذّت می بریم و احساس زنده بودن و بشاشیّت داریم!. ما اگه خون نریزیم که می خشکیم میره!. ما عاشق شکنجه و آزار و اذیّت دیگران هستیم. اصلا در قرآن اومده که کافران هیچ احساسی ندارند!. بنابر این، کُشتن و ریختن خون اونها، به جایی برنمی خورده. ما تازه داریم، شغل الهی و انبیائی انجام می دهیم ای ملعون مرتد!. »
- خایه ی آریا: « حالا هدف شما از این کارها چیه اصلا؟ ».
- بیضه ی اسلام: « هدف ما ایجاد حکومت النّبی در کائنات است برای ظهور حضرت زمان الکاظمین!. در حدیث آمده است که آن مبارک قدم فقط در اقیانوسی از خون کافران؛ مخصوصا ایرانیهای مجوس و بت پرست هستش که امکان ظهورش وجود داره؛ وگرنه سالهای سال بازم در قعر چاه، بست می شینه! و دل مومنون را در انتظار ظهورش، کباب بریون می کنه!. بنابر این ما تکلیف شرعی خودمون می دونیم که خون بریزیم و شکنجه و آزار بدهیم و بکُشیم و بکُشیم و مدام از شغل شریف اقتلویی، غفلت نکنیم! شما نیز اگه تنتان نمی خاره، هر چه زودتر به ما بپیوندید تا شمشیر دعوت به اسلام عزیز را بر حاشیه ی رگ غیرتت فرو نیاورده ام! ».
- خایه ی آریا: « مثل اینکه ما داریم گپ متمدّنانه می زنیم؛ نه حساب زور و زور گویی!. با تهدید و ارهاب و ارعاب که نمیشه ادّعای متمدّنی داشت حاج آقا! ».
- بیضه ی اسلام: « ای خایه ی وامونده در عصر جاهلیّت!. منظور مسلمونها از گفتگوی تمدّنها، همین شمشیر کشی به بلاد کُفر است به منظور خونریزی و چرب و چیلی کردن اقیانوس خون برای مقدّمات ظهورووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووور! ».
- خایه ی آریا: « پس می فرماید من باید خودم را کیسه کنم! حاج آقا! آره؟ ».
- بیضه ی اسلام: « کیسه هم نکنی، مطمئن باش که اخته ات می کنیم!، اگه نکنیم، مسلمون نیستیم! ».
- خایه ی آریا: « پس اینهمه شعار که اسلام ما، دین رحمته و عشقه و برادری و برابری و فلان و بیسار، دیگه کدوم صیغه ایه حاج آقا؟ ».
- بیضه ی اسلام: « این کُرکُری غزلخوندنها برای صیغه کردن ننه ات می باشه، ای خایه ی رافضی!. شمشیر من کوووووووووووووووووووووووووووووووووو!؟ ».
...... با فریاد شمشیر خواهی بیضه ی اسلام، ناگهان خایه ی چپ آریا از جلسه ی گفتگوی تمدّنها، پا به فرار می گذارد و بحث ارشاد اسلامی به تعویق می افتد!.


( به نقل از وبلاگ سیمرغ ِ گسترده پر )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر