۱۳۸۸ مرداد ۷, چهارشنبه

دشمن ِ شخصی ، عرصه ی ِ عمومی

قهوه ای
خامنه ای آخرهای ِ عمر نكبت بارش خوب جوری به پيسی و بی حيثيتی افتاده . مستبدی كه عادت داشت حرف از دهنش درنيامده ، فرمانش را اجرا شده ببيند ، حالا هر سو می دود يک بيلاخ ِ گنده در كاسه اش می بيند . از يک طرف مردم توی ِ خيابان مرگ بر ديكتاتور و مرگ بر خامنه ای می گويند ، از طرف ِ ديگر در مورد ِ درستی ِ نتيجه ی ِ انتخابات هرچه می گويد ساعتی بعد موسوی و كروبی ضدش را می گويند و بالاخره آنكه حتا كودتاچی ِ چلغوز ِ خودش حرفش را نمی خواند و دستورش را با شش روز تاخير اجرا می كند؛ وقتی هم حكمش را اجرا می كند مشايی را در مقام ِ بالاتری نصب می كند !
خلاصه كه به قول ِ بچه های ِ محل : روزگار، قهوه ای زده به هيكل ِ خامنه ای !

ديوژن ِ پيتزاخور !
رفسنجانی در يكی از ديدارهای ِ جمعی اش گفته : " اينجانب بارها از رهبری ِ معظم شنيده ام كه فرمودند اينها كه به آسانی مردم را به زندان می برند اگر مثل ِ من و تو طعم ِ زندان را چشيده بودند چنين نمی كردند " .
اگر اين جمله را در روزنامه ی ِ اعتماد نمی خواندم ، فكر می كردم دارم به يک ديالوگ ِ هندی گوش می كنم . من نمی فهمم منظور ِ رفسنجانی از " اينها " چه كسانی هستند ؟ كی ها می توانستند در اين سی سال (منهای ِ چهار سال ِ آخر البته با ارفاق ) مردم را به زندان بيندازند ؟ كبله آقا و فضّه باجی يا سيدعلی گدا و آقاسی ؟! رفسنجانی طوری حرف می زند انگار تمام ِ اين سالها كنج ِ عزلت نشسته بوده و مثل ِ مرحوم ديوژن در خمره زندگی می كرده و دستش از كار ِ دنيا كوتاه بوده ! اصلاً به خصوص بعد از مرگ ِ خمينی چه چيزی از دايره ی ِ قدرت ِ گوينده و شنونده ی ِ اين جمله ی ِ پرسوز و گداز بيرون بوده است ؟ موسيو رفسنجانی ! مگر نه اين است كه اگر قدرت را به پيتزای ِ خانواده تشبيه كنيم ، نصفش را خامنه ای لمبانده و نيمش را جنابالو !؟ ... حالا شگفت زده از خوی و منش ِ "اينها"يی هستيد كه به آسانی مردم را زندان می برند ؟!
(ماهیه پرسيد : آب چيه ؟ گفتن : همين كه توشی !)

دشمن ِ شخصی ، عرصه ی ِ عمومی !
مادر ِ ندا آقاسلطان در ديدار با كروبی گفت : " می گويند (منظور كودتاچيان) ندا دشمن ِ شخصی داشته است . مگر ندا چه كاره بوده كه دشمن ِ شخصی داشته باشد ... "
خدمت ِ اين مادر ِ داغدار عرض كنم معلوم است كه ندا دشمن ِ شخصی داشته . مگر همه مثل ِ خامنه ای ، احمدی نژاد ، سعيد ِ مرتضوی و سيد احمد ِ خاتمی هستند كه دشمن ِ شخصی نداشته باشند و هرجا می روند روح ِ مردم شاد بشود ؟! (يا به عبارتی مردمان را شادروان كنند !) بی گمان ندا و ديگر هم ميهنان ِ او دشمن ِ شخصی دارند . دشمنی غدار ، مسلح و بی رحم به نام ِ حكومت ِ اسلامی .

حكايت ِ حال
يادم هست بعد از زلزله ی ‌بم تا يک ماه شب ها از ترس و اندوه نمی توانستم بخوابم . ساعت ها در رختخواب از اين پهلو به آن پهلو می شدم و به انسان هايی فكر می كردم كه ناگهان در خواب ِ ناز جمجمه هايشان خرد شد . به سقف ِ اتاقم نگاه می كردم و هر آن منتظر می بودم بر سرم فرود بيايد . هم می خواستم بخوابم و هم از خوابيدنم جلوگيری می كردم . با خودم فكر می كردم بين ِ من و آن شعله های ِ جان كه در بم فرو مردند چه فرقی وجود دارد ؟ آيا نمی شد كانون زلزله به جای ِ ارگ ِ بم ، اتاق ِ من باشد ؟ خلاصه پس از چند ساعت آشوب و عذاب سرانجام از شدت ِ خستگی بيهوش می شدم و خوابم می برد .

اكنون بعد از پنج ـ شش سال دوباره همان حالت به سراغم آمده . شب ها خوابم نمی‌برد و مدام به كشتگان ، شكنجه شدگان ، ناپديدان ، زندانيان و زخمی ها فكر می كنم . به اين كه در همين لحظه كه لااقل جسم ِ من در رختخواب افتاده (و نيز لحظه ای كه اين يادداشت را می نويسم و حتا لحظه ای كه شما آن را می خوانيد) بسياری زير ِ شكنجه ، تجاوز ، ظلم ، دشنام ، در سلول های ِ داغ ِ انفرادی و در بيغوله های ِ جلادان ِ حكومت ِ اسلامی اسير هستند و آن موقع است كه تمام ِ تنم تير می كشد و رختخوب حكم ِ شكنجه گاه را پيدا می كند .
خواب های ِ اين شب ها خواب نيستند . كابوس های ِ دردناكی اند كه پس از بيهوشی بر جان ِ آدمی هجوم می آورند .


سرانگشت

۱ نظر:

  1. وعده ما فردا پنج شنبه ۸ مرداد ساعت ۶ بعد از ظهر مصلی تهران چهلم شهدای راه آزادی با حضور موسوی و کروبی. هر کس به ۱۰ نفر اطلاع دهد تا نشان بدهیم که ما خس و خاشاک نیستیم. رسانه شما اید.

    پاسخحذف