علی ِ لاريجانی : به بازداشت شده ها تجاوز ِ جنسی نشده است !
من رييس ِ مجلس و آقای ِ لاريجانی ام
مطلع از كُلّ و جزء عالم ِ تحتانی ام
مغرضان گويند در زندان تجاوز می شود
در شگفت از اين حديث و مطلب ِ بحرانی ام
من كه در سلول ِ بی شرمی اسيرم سالهاست
من كه در بند ِ دروغ و بزدلی زندانی ام
مقعدم را دست ماليدم ، گزارش خواستم
در تفحص بودم و بر مسند ِ ديوانی ام
مقعدم فرمود : در من عيب و ننگ و عار نيست
تازه باشد ، بنده عضو ِ كوچک ِ جسمانی ام
ليک تو روح ِ خودت را وقف ِ شيطان كرده ای
از تو دلگير و فگار و خون دل و توفانی ام
تو حقيقت را به پای ِ ظالمان كردی هلاک
حال از آماس و زخم و پارگی ترسانی ام ؟!
تو مدام از پای بوس ِ رهبرت دم می زنی
بنده فارغ از ولیّ و حضرت ِ سلطانی ام
وصل ِ قدرت آنچنانت ديده ی ِ حق بين بدوخت
كز نگاهت مستتر شد وصله ی ِ پنهانی ام
كاش از آزادگی و از شرف دم می زدی !
كاش می گفتی كجا شد پايه ی ِ انسانی ام !
سرانگشت
من رييس ِ مجلس و آقای ِ لاريجانی ام
مطلع از كُلّ و جزء عالم ِ تحتانی ام
مغرضان گويند در زندان تجاوز می شود
در شگفت از اين حديث و مطلب ِ بحرانی ام
من كه در سلول ِ بی شرمی اسيرم سالهاست
من كه در بند ِ دروغ و بزدلی زندانی ام
مقعدم را دست ماليدم ، گزارش خواستم
در تفحص بودم و بر مسند ِ ديوانی ام
مقعدم فرمود : در من عيب و ننگ و عار نيست
تازه باشد ، بنده عضو ِ كوچک ِ جسمانی ام
ليک تو روح ِ خودت را وقف ِ شيطان كرده ای
از تو دلگير و فگار و خون دل و توفانی ام
تو حقيقت را به پای ِ ظالمان كردی هلاک
حال از آماس و زخم و پارگی ترسانی ام ؟!
تو مدام از پای بوس ِ رهبرت دم می زنی
بنده فارغ از ولیّ و حضرت ِ سلطانی ام
وصل ِ قدرت آنچنانت ديده ی ِ حق بين بدوخت
كز نگاهت مستتر شد وصله ی ِ پنهانی ام
كاش از آزادگی و از شرف دم می زدی !
كاش می گفتی كجا شد پايه ی ِ انسانی ام !
سرانگشت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر