گـُه ِ دی آمد و گـُه آمد و گه خور آمد
خیل ِ سودا زده ی بسته به آخور آمد
لوطی
و زن جلب و روسپی و لاکردار
احمق
و مزد بـَر و ناکس و قلدر آمد
آل ِ چی توز به فرماندهی ِ حاج ساندیس
بهر
خوشخدمتی شیخ جلنبر آمد
دوربین
های دغل کار صدا و سیما
کمک ِ قلت ایشان به تکاثر آمد
رهبر
جهل مرکب که اساس فتنه است
بهر
چوپانی گلّه ز تفاخر آمد
نظرش
بود به محمود ِ مصیبت نزدیک
زین
سبب مغزک او فاقد فسفر آمد
فهم
چون نیست در آن رهبر و این گمراهان
جای
آدم تو بگو خاور آجر آمد
سرانگشت
این یادداشت هم در همین زمینه خیلی خوب نوشته:
پاسخحذفhttp://zeno1.blogspot.co.uk/2013/12/blog-post_5950.html