۱۳۹۳ بهمن ۱۰, جمعه

ای اپوزوسیونی که ایمان آورده اید!

اخیراً دیده شده قشری از اپوزوسیون ایرانی خارج نشین (از منظر آخوندهای حاکم) از خر شیطان پایین آمده و از خواسته هایش عقب نشینی کرده؛ اگر تا دیروز برانداز و مخالف جدی نظام بوده، از امروز خواهان همکاری با رژیم اسلامی آن هم در پوشش و به بهانه ی شعارهای ملی گرایانه است.
به نظر من این حکم تیر اپوزوسیون نامبرده است. این عمل همانند امضایی است که یک محکوم، پای حکم اعدام خود می گذارد.
این خطای بزرگ از جایی ناشی شده که اپوزوسیون خیال کرده جمهوری اسلامی به مخالفان ضعیف و مطیعش امتیاز می‌دهد و آنها را با خود شریک می کند. فکر می کند با این قبیل کرنش ها می تواند اعتماد حاکمان تهران را به دست آورد و وارد چرخه ی قدرت شود.
اگر کسی ذات جمهوری اسلامی ایران را بشناسد و به تاریخش رجوع کند خواهد فهمید که این حکومت به هیچ کدام از مخالفانش اعتماد ندارد، خواه یک دولت غربی باشد، خواه یک شهروند هیچکاره؛ اگر جایی هم باج بدهد به دلیل ضعف و زبونی خود است.
اپوزوسیونی که ایمان آورده خوب است بداند تا روزی که بر سر موضع بوده، زنده به حساب می آمده و در معادلات وارد می‌شده اما از لحظه‌ای که طریق آشتی را پیش گرفته در ذهن حاکمان ایران مُرده فرض شده است. جمهوری اسلامی مثل شاه نیست که مخالفان توبه کرده اش را استخدام کند و به ریاست برساند. برای جمهوری اسلامی هیچ‌کس قابل اعتماد نیست مگر اینکه سابقه ی شخصی و خانوادگی اش فعلاً و اکنون خلاف این موضوع را ثابت کند! مگر یادتان نیست که خمینی گفت: «میزان، حال افراد است»؟!
جمهوری اسلامی نه شاه است، نه معاویه که وقتی با حسن ابن علی صلح کرد سکه های طلا و زنان خوش رختخواب را همراه با مُشتی علوفه و علیق جلویش ریخت و از او خواست با خیال راحت به عشق و حال و چریدن در چراگاهش مشغول باشد. جمهوری اسلامی معتقد است باید زندگی مخالفان را بدتر از جهنم کرد. حتا کسانی که روزگاری ساز مخالف می زدند باید تاوان بپردازند. جمهوری اسلامی تاریخ را خوب خوانده و اشتباه گذشتگان را تکرار نمی کند. اشتباهات او در موقعیت های جدید، راه‌های تازه و تجربه‌های نیازموده پدیدار می شود.
ای اپوزوسیونی که ایمان آورده اید! از نگاه حکومت اسلامی ایران، شما خودکشی کرده اید. اگر باور نمی کنید و بابت عقب نشینی تان منتظر جایزه هستید، هرچه زودتر به ایران بیایید تا با همه ی وجود درک کنید بهترین ارمغان آنها برای شما «مرگ» است. آنهم مرگی ذلیلانه و با خفت و خواری!
ای اپوزانی که ایمان آورده اید! در نظرحکومت شما حتا خس و خاشاک هم نیستید که اگر تا امروز زنده و معتبر مانده به خاطر ایستادگی است و ایستادگی.
این بود خواندن شرط بلاغ به گوش عده‌ای الاغ!


سرانگشت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر