۱۳۸۶ آبان ۹, چهارشنبه

پراکنده گویی

هنرمندی که اهلی بشود هنرش را به کشتارگاه فرستاده .

* * * *
آخر بی سلیقگی نیست آدم به خودش بگوید " اَنــَا " ؟!

* * * *
زندگی ِ اجتماعی یعنی حال دادن و حال گرفتن !

* * * *
کشف ِ با تاخیر ، کشک است !

* * * *
آیین ِ زن داری : زیر سبیلی در کردن ِ همه چیز .

* * * *
در ایران هیچ بنیادی به شما وام نمی دهد به جز بنیاد ِ چس ِ فیل ! ... من از بنیاد ِ چس ِ فیل وام گرفتم .

* * * *
روزنامه نگاری یعنی تلکه بگیری .

* * * *
در ایران شماری از دختران پیش از شب ِ عروسی پرده ی ِ بکارتشان را می دوزند و بدین ترتیب وارد ِ پرده ی ِ دوم ِ زندگی می شوند . برخی پا به پرده های ِ سوم و چهارم هم می گذارند . بنابراین هرچه تعداد ِ پرده ها بیشتر باشد، تئاتر ِ زندگی مفصل تر و پر ماجرا تر است !

* * * *
کتاب ِ جلد سبز، کتاب ِ خوبی بود و در زندگی ِ رفیقم تاثیر ِ به سزایی داشت . آن را از کتابخانه ام دزدید و با پولش پنج بار از خماری در آمد . اما کتاب ِ جلد آبی مزخرف بود . تنها دو بار از خماری نجاتش داد .

* * * *
جدول ِ مندلیف، عنصر ِ " قالتاقیـــــُــم " ندارد . اسلام آن را دزدیده است .


سرانگشت



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر