۱۳۸۶ آبان ۱۰, پنجشنبه

درنگی کوتاه درباره ی ِ خدا

انسان خدا را می سازد . اگر این گزاره را بپذیریم ، خدا برای ِ انسان کارکرد ِ دوگانه و متعارضی پیدا می کند . از یک سو وجود ِ خدا حاصل ِ متعالی ترین خواسته های ِ بشر است . حاصل ِ بلند پروازانه ترین آرزوهای ِ اوست . دوردست ترین افق های ِ او . انسان برای ِ برتر شدن ، برای ِ بیشتر شدن و بهتر شدن به "خدا شدن " می اندیشد (منظورم از خدا ، هرگز خدای ِ مذاهب نیست ) . در این رویکرد، مفهوم ِ خدا ، تصویر ِ ذهنی ِ بشر است برای ِ فرا رفتن از خویشتن ِ کنونی . برای ِ رسیدن به نقش ِ تازه در هستی و رها کردن ِ کارکتر ِ قبلی ِ خود . ( مثال : از بهرام بیضایی شنیدم که به هنرجویان ِ بازیگری اش می گفت : یا شما تصویری ذهنی از نقشی که می خواهید بازی کنید دارید یا ندارید . اگر از آن شخصیت ، مثلاً هملت ، تصویر ِ ذهنی دارید ممکن است با تلاش و به کار بستن ِ شیوه های ِ بازی بر روی ِ سن به نقش ِ مورد ِ نظر نزدیک شوید . اما اگر تصویر ِ از پیش ساخته ای از نقش در ذهن تان ندارید محال است که قادر به خلق ِ کارکتر بشوید . در این صورت بر روی ِ صحنه همه جا و در همه ی ِ لحظات به اندازه ی ِ خودتان هستید و نه به اندازه ی ِ نقش ). پس می توان گفت خدا تصویر ِ ذهنی ِ انسان است از تمامیت ِ آنچه آرزو دارد بشود . چیزی است بیرون و جدا از ما که به سویش حرکت می کنیم . ( البته از این دیدگاه )
اما از سوی ِ دیگر همین خدا که متعلق به عالم ِ ذهن است ، وقتی به دنیای واقعی( عین ) می آید، کارکرد ِ محدود کننده می یابد . زیرا ایده آل های ِ ذهنی در جهان ِ واقعی یا کاملاً شکست می خورند یا به طور ِ نسبی موفق می شوند . محدودیت های ِ تصویر ذهنی در فرآیند ِ واقعی شدن رخ می نماید . در اینجا خدا (= مجموع ِ ایده آل ها ) ضعف و کاستی اش را نشان می دهد و سر از مذهب و شریعت در می آورد . انسان دل به جهان ِ دیگر می بندد و از آرمان های ِ خود عقب نشینی می کند . بر این عقب نشینی نام های ِ زیادی می توان گذاشت : خودفریبی ، مصلحت اندیشی ، واقع بینی و ... انسان ِ با خدا پس از ناکامی در تحقق ِ ایده آل هایش می فهمد که توانایی هایش محدود است . می فهمد که ایده آل را تا هنگام ِ خدا شدن باید کنار بگذارد ؛ و خدا شدن هم معمولاً رخ نمی دهد !
انسان ِ معتقد به خدا مجموعه ی ِ ایده آل ها یا به عبارتی همه ی تخم مرغ هایش را در یک سبد (= خدا ) می ریزد . سبدی که پس از ضربه خوردن همه ی ِ تخم مرغ ها را خرد شده تحویل می دهد . اما در مورد ِ کسی که به خدا اعتقاد ندارد وضع کمی فرق می کند .( مثال : استپان در نمایشنامه ی ِ عادل ها نوشته ی ِ آلبرکامو می گوید :" برای ِ ما که به خدا اعتقاد نداریم ، عدالت یا باید به طور ِ کامل باشد یا دچار ِ یاس و ناامیدی می شویم ." ) پس انسان ِ آرمانگرای ِ بی خدا ، تنها به جهت ِ دست یافتن به ایده آل هایش زنده است . به جهت ِ دستیابی به آرمان هایش در جهان ِ واقعی زندگی می کند . کسی که ایده آل هایش را در یک ظرف ِ واحد قرار نداده ، پس از نرسیدن به یکی ـ البته تا وقتی نداند ایده های ِ ذهنی کاملاً از هم جدا نیستند و با هم مرتبطند ـ می تواند به تحقق ِ ایده آل ِ دیگرش در جهان ِ واقع امید داشته باشد . مثلاً اگر در تحقق ِ عدالت شکست خورد دست از تلاش نمی کشد و به تحقق ِ صلح امیدوار باقی می ماند .

پس خدا از یک سو نهایت است و از یک سو حداقل . از یک طرف بزرگترین حقیقت است و از طرف ِ دیگر بزرگترین دروغ !


سرانگشت

۱ نظر:

  1. درود بر شما

    انگیزه تجاوز و قتل دکتر زهرا در منکرات همدان چیست؟
    مگر او چه کاری انجام داده بوده؟
    گناه او چه بوده؟

    در پاسخ باید بگویم زهرا دختری بی گناه و معصوم بوده و انگیزه چنین جنایتی باورهای جنایت کارانه حکومت دینی است.

    باوری وجود دارد که می گوید هر چقدر قربانی مظلوم تر و معصوم تر و هر چقدر جنایت وحشیانه تر باشد ظهور زودتر انجام می شود.

    دکتر زهرا دختری بی گناه و معصوم قربانی باورهای مذهبی روحانیون سیاسی شده است.

    دکتر زهرا با تحت تعقیب قرار گرفتن از قبل و با هماهنگی ارگانهای اطلاعاتی از قبل و با حکم حکومتی مورد تعقیب قرار می گیرد ، ربوده می شود ، دو روز به بردگی گرفته می شود و سرانجام شب عید اعدام می شود.


    ای صاحب فتوی ز تو پر کارتریم
    با اینهمه مستی ز تو هشیارتریم
    تو خون کسان خوری و ما خون رزان
    انصاف بده کدام خونخوار تریم

    http://www.rajanews.com/News/?18052
    احمدي نژاد معتقد بود 2 ماه بعد از رئيس جمهور شدنش امام زمان(ع) ظهور مي كند و براي كشورهاي غربي استاندار هم تعيين كرده بود تا دست امام زمان بعد از ظهور بسته نباشد ولي با وجودي كه امام زمان ظهور نكرد وي دست از اين حرفها برنداشته است!

    پاسخحذف