خوانندگان ِ قديمی ِ اين وبلاگ به خوبی می دانند كه من از بيخ و بنياد با جمهوری ِ اسلامی مخالفم و خواهان و آرزومند ِ سرنگونی اش . اين خواسته البته بدان معنا نيست كه به دليل ِ اختلاف ِ ديدگاه ، بر سركوب ِ وحشيانه ، كشتار ، حق كشی و دستگيری ِ گسترده ی ِ هم ميهنانم چشم ببندم و به دور از آدميگری سكوت پيشه كنم و تماشاگر ِ فروپاشی ِ حقيقت و اخلاق باشم .
آنچه در زير می آورم ماجرايی واقعی است كه از فردی قابل ِ اعتماد شنيدم ؛ باشد كه اندكی به تاريکی زدايی از وضعيتی كه در آن هستيم ، ياری برساند .
دوستی می گفت بامداد ِ دو سه روز بعد از اعلام ِ نتايج ِ " انتخابات " ، هنگامی كه برای ِ رفتن به محل ِ كار خواستم سوار ِ ماشينم شوم ، ديدم كه شيشه ی ِ خودرو را شكسته اند . نگاهی به دور و بر انداختم . متوجه شدم كه ماشين های ِ ديگر نيز كم و بيش چنين وضعيتی دارند . اتومبيل هايی كه در خيابان پارک شده بودند، هركدام خسارتی ديده بودند ؛ يكی شيشه اش خرد شده بود، دومی چراغش شكسته بود ، سومی آينه اش از جا در آمده بود ، ديگری بدنه اش آسيب خورده بود و همين طور به رديف .
آن دوست ادامه داد با همسايه ها تصميم گرفتيم برای ِ نوشتن ِ شكايت به كلانتری ِ محل مراجعه كنيم كه اتفاقاً نزديک ِ خانه ی ِ ما است ! افسر ِ نگهبان بعد از شنيدن ِ ماجرا گفت : "مشكلی نيست . شما شكايت كنيد ، همه ی ِ خسارتتان پرداخت می شود ." ما از شنيدن ِ اين جواب ، هم خوشحال شديم و هم تعجب كرديم . داشتيم با همسايه ها ، شكايت نامه ای درست می كرديم كه افسر در آمد : " فقط يک نكته را فراموش نكنيد ! موقع ِ تنظيم ِ شكايت حتماً قيد كنيد كسانی كه به خودروهای ِ شما آسيب زده اند از طرفداران ِ مير حسين ِ موسوی بوده اند ! اينطوری ما می توانيم شكايت را پی گيری و خسارت ِ شما را پرداخت كنيم . "
ما از اين پيشنهاد يكه خورديم . بهت زده به هم نگاه كرديم . اجازه خواستيم و چند دقيقه افسر را تنها گذاشتيم . در راهروی ِ كلانتری با هم مشورت كرديم و تصميم گرفتيم از خير ِ خسارت بگذريم و شكايت ِ مان را پس بگيريم !
فردا صبح در خيابان ِ مجاور اتفاق ِ مشابهی افتاد و شاكيان ِ زيان ديده دوباره با همين پيشنهاد روبرو شدند !
سرانگشت
آنچه در زير می آورم ماجرايی واقعی است كه از فردی قابل ِ اعتماد شنيدم ؛ باشد كه اندكی به تاريکی زدايی از وضعيتی كه در آن هستيم ، ياری برساند .
دوستی می گفت بامداد ِ دو سه روز بعد از اعلام ِ نتايج ِ " انتخابات " ، هنگامی كه برای ِ رفتن به محل ِ كار خواستم سوار ِ ماشينم شوم ، ديدم كه شيشه ی ِ خودرو را شكسته اند . نگاهی به دور و بر انداختم . متوجه شدم كه ماشين های ِ ديگر نيز كم و بيش چنين وضعيتی دارند . اتومبيل هايی كه در خيابان پارک شده بودند، هركدام خسارتی ديده بودند ؛ يكی شيشه اش خرد شده بود، دومی چراغش شكسته بود ، سومی آينه اش از جا در آمده بود ، ديگری بدنه اش آسيب خورده بود و همين طور به رديف .
آن دوست ادامه داد با همسايه ها تصميم گرفتيم برای ِ نوشتن ِ شكايت به كلانتری ِ محل مراجعه كنيم كه اتفاقاً نزديک ِ خانه ی ِ ما است ! افسر ِ نگهبان بعد از شنيدن ِ ماجرا گفت : "مشكلی نيست . شما شكايت كنيد ، همه ی ِ خسارتتان پرداخت می شود ." ما از شنيدن ِ اين جواب ، هم خوشحال شديم و هم تعجب كرديم . داشتيم با همسايه ها ، شكايت نامه ای درست می كرديم كه افسر در آمد : " فقط يک نكته را فراموش نكنيد ! موقع ِ تنظيم ِ شكايت حتماً قيد كنيد كسانی كه به خودروهای ِ شما آسيب زده اند از طرفداران ِ مير حسين ِ موسوی بوده اند ! اينطوری ما می توانيم شكايت را پی گيری و خسارت ِ شما را پرداخت كنيم . "
ما از اين پيشنهاد يكه خورديم . بهت زده به هم نگاه كرديم . اجازه خواستيم و چند دقيقه افسر را تنها گذاشتيم . در راهروی ِ كلانتری با هم مشورت كرديم و تصميم گرفتيم از خير ِ خسارت بگذريم و شكايت ِ مان را پس بگيريم !
فردا صبح در خيابان ِ مجاور اتفاق ِ مشابهی افتاد و شاكيان ِ زيان ديده دوباره با همين پيشنهاد روبرو شدند !
سرانگشت
انگشت عزیز لطفاً کوچه و کلانتری مرتبط را بگویید که مستندتر شود.
پاسخحذف