زرنگی ِ محمودرضا خاوری در این نبود که پول ِ کلانی از بانک ِ صادرات به جیب زد و هفت پشتش را بست (چرا که در تاریخ، نامش به عنوان ِ "دزد" ماندگار شد در حالی که می توانست مثلا از راه ِ مذهب ده برابر ِ آن پول را دربیاورد و بدنام هم نشود) بلکه زرنگی اش در این بود که حاضر نشد نقش ِ "قربانی" را بازی کند و تنها حلقه ای باشد که در یک زنجیره ی ِ فاسد، دراز می شود. قبول نکرد باعث ِ تطهیر ِ مشتی بالادستی ِ دامن آلوده تر شود. خواست آب ِ بینی ِ بز باشد، نه آب ِ توبه.
سرانگشت
سرانگشت
اینقدر نبودنت طولانی شد که باید بگویم خوش آمدی!
پاسخحذفوقتی دوستهای آدم ننویسند، آدم اگر هم بنویسد خوشحال نیست... یادِ گذشتهها بهخیر!
مخلصم مخلوق جان. عرض شود شاید برای ِ این بوده که قحطی آمده و وی پی ان ِ امن در این شهر نایاب شده و شاید هم چون به قول ِ سید کریم، ایرانی جماعت خوش استقبال است و بد بدرقه !
پاسخحذفبه هرحال خوشحالم که تو هیچ کدام از این گرفتاری ها را نداری و کماکان می نویسی دوست ِ عزیزم