۱۳۹۰ دی ۲۳, جمعه

سانسور ِ حکم ِ ممتاز



توقع داشتم وزارت ِ ارشاد زودتر از اینها خانه ی ِ سینما را منحل کند. چون سینماگران از معدود صنف هایی بودند که از آغاز با دولت ِ احمدی نژاد مناسبات ِ بدی داشتند و دولت و رییسش را احمق و کوتوله و مشنگ و عوضی می دانستند البته به جز بعضی که در این حرفه و حرفه های ِ دیگر، همیشه و در همه حال: می مالند و می مالند و می مالند.
دوست داشتن ِ سینما در این مملکت، عذاب ِ الیم است. معلوم نیست هر فیلم را چند بار سانسور می کنند. به نقداً بنده پنج مرحله اش را پیدا کرده ام. مرحله ی ِ اول خودسانسوری ِ هنرمند، مرحله ی ِ دوم سانسور پیش از ساخت، سوم سانسور بعد از ساخت، چهارم سانسور بعد از جشنواره و قبل از اکران ِ عمومی (و گاه حین ِ اکران) و مرحله ی ِ پنجم سانسور قبل از ورود به شبکه ی ِ نمایش ِ خانگی. این حداقل بلایی است که ممکن است بر سر ِ یک فیلم بیاید. فیلم های ِ سینمای ِ ایران با برچسب ِ ابتذال و استهجان زیر ِ تیغ ِ ارشاد مثله می شوند در حالی که ممنوع ترین چیزها که بارها منبع ِ الهام ِ مجله ی ِ پلی بوی قرار گرفته، در رساله ی ِ آخوندها نوشته و منتشر می شود. برای ِ مثال کافی است به صورت ِ دیمی به رساله ی ِ چند تن از آیت الله ها از قوری ِ ممه دانی گرفته تا خونخوار ِ جمارانی نگاه کنید تا ببینید حکم ِ ممتاز ِ ختنه از طرف ِ وزارت ِ ارشاد نه تنها در باره ی ِ آنها اجرا نشده بلکه از شدت ِ آزادی ِ بیان، کار به استفاده از کرم های ِ حجم دهنده و دستگاه های ِ افزایش ِ سایز رسیده است.


سرانگشت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر