۱۳۸۸ مهر ۱۵, چهارشنبه

لطفاً همان اول پس ِ گردنی بزنيد !

(1)

جانشين

"روزنامه ها : نقدی جانشين ِ طائب در فرماندهی ِ بسيج شد ."

ـ حكومت يا وضعش خوب شده يا جنسش تمام شده كه ميخواهد با مردم "نقدی" حساب كند . زمان ِ طائب جنسی حساب می كرد !

(2)

ريدان

سردار ريدان ( حيف از كلمه ی ِ رادان ) گفت قرار است 400 دوربين ِ مداربسته در نقاط ِ‌ جرم خيز ِ تهران نصب شود . نيروی ِ انتظامی به طرح ِ امنيت ِ اجتماعی ادامه می دهد و يكی از وظايفش برخورد با بدحجابان است .

بايد به ريدان گفت : آن بدحجابانی كه تو و صاحبانت برايشان دوربين خريديد از اين پس حجابشان را به طور ِ كامل حفظ خواهند كرد تا خاص و خرجی ِ شما هدر شود . آنها سر و روی پوشيده به تظاهرات خواهند رفت ؛ چه مرد چه زن ، با ماسک ، شال ِ سبز و عينک ِ تيره ، حجاب را حتماً حفظ می كنند !
مجبوری دوربين ها را شيافت كنی .

(3)

لطفاً همان اول پس ِ گردنی بزنيد !

پيشامد ِ اول : سال ِ 1359 بين ِ ايران و عراق جنگ شد . ايران دو سال بعد عراقی ها را از خاكش بيرون ريخت . كشورهای ِ عربی دست و پايشان را گم كردند . سال 61 سران ِ عرب در مراكش جلسه گذاشتند و به خمينی و دار و دسته اش پيغام دادند 100 ميليارد دلار غرامت بگيريد و با آتش بس موافقت كنيد . خمينی با خشم رد كرد و گفت : جنگ ، جنگ تا پيروزی ؛ چون به علت ِ يک بيماری ِ ناشناخته و مهلک معتقد بود قدس و كربلا تحفه ای هستند و راه ِ قدس از ناف ِ كربلا می گذرد . جنگ ادامه يافت . بسياری كشته شدند ؛ بسياری آواره ، شماری اسير ، تعدادی هم موجی . شهرها ويران شدند . ثروتی هنگفت فنا شد . ايران پيروزی ِ بزرگی در جبهه به دست نياورد .
شش سال بعد معادله های ِ جهانی تغيير كرد و قدرت های ِ بزرگ به خمينی اولتيماتوم دادند كه بايد جنگ را تمام كند . اگرچه بعدها سران ِ حكومت ِ اسلامی نامه ای منتشر كردند كه نشان می داد ايران توانی برای ِ ادامه ی ِ جنگ ندارد اما خمينی با پُر رويی آتش بس را قبول نمی كرد . آمريكا ناوهايش را به خليج ِ فارس آورد . يک هواپيمای ِ مسافری را انداخت . سكوهای ِ نفتی ِ ايران را بمباران كرد . جام ِ جيش را به دست ِ خمينی داد و چند تا پس ِ گردنی ِ محكم به او زد . خمينی جام ِ جيش را سر كشيد و قطعنامه را قبول كرد .
ملت ِ ايران زيان ِ جانی و مالی ِ فراوان ديد ؛ غرامتی ‌هم دريافت نكرد .

پيشامد ِ دوم : جمهوری ِ اسلامی از نُه سال پيش در عمل دنبال ِ پروژه های ِ اتمی بود . خودش می گفت هدفش صلح آميز است اما كسی باور نمی كرد . غربی ها می گفتند اورنيوم ِ غنی شده را خودمان به شما می دهيم همراه با كلی امتياز و بسته ی ِ ديگر . می گفتند امكان ندارد . سرمان برود ، هسته مان نمی رود . تحريم های ِ زيادی عليه ِ ايران گذرانده شد و ثروت ِ زيادی خرج ِ غنی سازی ِ اورانيوم شد تا دوباره قدرت های ِ جهانی اولتيماتوم دادند . گفتند يا غنی سازی را متوقف می كنيد يا آماده ی ِ جنگ می شويد . چند تا پس ِ گردنی ِ محكم به خ . ر و ا. ن زدند ، يقه شان را گرفتند و نشاندند پشت ِ ميز ِ مذاكره .
ظاهراً هر آنچه می خواستند گرفتند ، امتيازی هم ندادند ، تحريمی را هم برنداشتند .

نتيجه از پيشامد ِ 1 و 2 : به عنوان ِ يک ايرانی ِ ميهن دوست به قدرت های ِ بزرگ می گويم : لطفاً پس گردنی ِ آخر را همان اول بزنيد تا سرمايه های ِ ملی ِ ما ، كمتر آسيب ببيند !


سرانگشت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر