۱۳۸۴ دی ۱۰, شنبه

گوشت اضافی

گوشت ِ اضافی ؛


اگر کسی به شما گفت :" زن در اسلام مقام شامخی دارد " ، چپ چپ نگاهش نکنید ، از جایتان تکان نخورید ، کاراته هم به کار نبرید . چون این گزاره در مواقعی ممکن است درست باشد . می پرسید کی ؟ مثلاً وقتی زن را نسبت به " گاو " بسنجیم و قضیه ی بالا را به صورت زیر اصلاح کنیم : " زن در اسلام (نسبت به گاو ) مقام شامخی دارد . " در این صورت پس از تحقیق در متون اسلامی می توان این گزاره را ، یک گزاره ی درست و معنا دار به حساب آورد . تازه در چهارچوب ِ فرهنگ اسلامی برای اثبات صحت این گزاره ، می توان به جای کلمه ی ِ گاو از نام هر حیوان دیگری ( غیر از "مرد" و "انسان " که در قاموس اسلامی به یک معنا هستند ) استفاده کرد . بله دوستان ! مشکل این جاست که ما همیشه نسبت ها را فراموش می کنیم و بی خود و بی جهت رای به واپس ماندگی ِ یک ایده ئولوژی فراپیشرفته می دهیم .

به لحاظ فلسفی برخی فیلسوفان اسلامی از جمله ملاصدرای شیرازی موسس حکمت متعالیه بر این عقیده اند که خداوند به زن " لطف " کرد و او را که مرتبتی فروتر از انسان داشت به هیات ِ " انسان " آفرید تا مرد به او تمایل نشان دهد و نسل بشر حفظ شود . ( این لطف های خداست که من را کشته) از دیدگاه نص صریح آیات قرآن هم خداوند حوا را از دنده ی ِ چپ ِ آدم آفرید تا آدم از تنهایی حوصله اش سر نرود و در اوقات فراغت با او " یه قل دو قل " بازی کند . ( معلوم نیست با این همه حوری و غلمان که در بهشت وول می خوردند ، چرا خداوند لطف کرد و حوا را خلق کرد ؟ به جای این همه لطف و رحمت ، مگر نمی توانست به حوری ها یه قل دو قل یاد بدهد ؟ این سوال مدت هاست ذهن من را به خودش مشغول کرده . ) به لحاظ تاریخی هم پس از ظهور اسلام جهش های قابل ملاحظه ای در جامعه ی زنان جزیرة العرب پدید آمد . ( به بقیه ی جاها کاری ندارم ) یعنی در اثر "تعالیم نورانی" اسلام ( که نمی دانم چرا من را به یاد ِ " نوره و نوره کشیدن " می اندازد ) زنان ِ بی کفایتی مثل خدیجه ی ِ تاجر ، هند ِ صاحب نفوذ و سجاح ِ پیامبر ، جای خود را به رقیه و سکینه و زینب دادند . یعنی کار زنان از تجارت و سروری و پیامبری ، رسید به کهنه شوری و عزاداری و توله آوری که در نوع خود پیشرفت بزرگی ست .
حتا عرصه ی " نمایش " نیز از تعالیم نورانی اسلام در امان نماند . همان طور که می دانید در نمایش مذهبی ِ تعزیه ، زنان حق ایفای نقش ندارند و نقش آنان را مردان نتربوق و سبیل از بناگوش در رفته بازی می کنند ... می گویند در یکی از تعزیه ها ، شبیه خوانی که نقش ِ حسین را بازی می کرده در اثنای ِ بازی به طرف بازیگر ِ نقش ِ زینب می رود و ناغافل دستش به اسباب و اثاثیه ی ِ او می خورد . با تعجب و بدون این که نمایش را قطع کند او را مخاطب می گیرد و آواز سر می دهد :
خواهر جـــــــــان ! اگر تو دختری این خایه هاچیست ؟
مرد گنده ای که نقش ِ زینب را بازی می کرده صدایش را زیر و زنانه می کند و با آوایی حزین جواب می دهد :
برادر جـــــــان ! فقط گوشت ِ اضافیست !


سرانگشت

۱ نظر: