۱۳۸۶ آذر ۲۹, پنجشنبه

جای ِ امن

در خبرها آمده است که به تازگی در مشهد با پشتیبانی ِ حوزه ی ِ علمیه ی ِ قم کنفرانسی برپا شده و عده ای از آخوندها مولانا را در سالی که به نام ِ اوست ، تکفیر کرده اند .
راستش را بخواهید این خبر چندان مرا نگران ِ حال و احوال ِ مولانا نکرد . چون خوشبختانه حضرت ِ ایشان ، هفتصد ـ هشتصد سال ِ پبش مرده و از دست ِ آخوندها خلاص شده . پس جای ِ نگرانی نیست . وقتی آدمیزاد، آس ِ دلی چون " مرده بودن " را در آستین دارد نباید از دست درازی ِ علما(!) و پیروانشان بترسد . اصلاً " جزء اموات بودن " بزرگترین امتیاز است حتا برای ِ زنده ها . اگر به دور و برتان نیز دقت کنید می بینید افرادی که جزء امواتند زندگی ِ بسیار بهتری دارند . از آن گذشته آرامگاه ِ مولانا ـ باز خوشبختانه ! ـ در ایران نیست تا معماران ِ تمدن ِ اسلامی از شعبه ی ِ شیعه ی ِ اثنی عشری ، با بیل و کلنگ بریزند و آنجا را خراب کنند . هرچند مطمئنم، بودن یا نبودن ِ مقبره و اینجور دسته دیزی ها برای ِ مولانا کوچکترین ارزشی ندارد . او در تمام ِ عمرش به این بازی ها می خندید . مقبره را ـ همچون بیلاخی به آفرینش ـ باید برای ِ امامان ِ شیعه علم کرد و نیز برای ِ امام ِ سیزدهم روح الله الموسوی الخمینی تا بدکارگی شان هرگز از حافظه ی ِ تاریخ پاک نشود .

گفتم خبر ِ تکفیر ِ مولانا مرا چندان نگران ِ حال ِ او نکرد اما منظورم این نبود که برای ِ آزادگان ِ سرزمین ِ خودمان نگران نشدم . حکومت ِ اسلامی با تکفیر ِ مردگان ِ دست نیافتنی ، مقدمه ای می چیند برای ِ تکفیر ِ زندگان ِ دست یافتنی ! به طور ِ غیر ِ مستقیم به ما می گوید اگرچه مولانا و جنید و حلاج در دسترس نیستند اما مخالفان ِ اسلام و حکومت ِ اسلامی که در دسترسند . خونشان هم که از خون ِ مولانا و حلاج رنگین تر نیست . هست ؟ جمهوری ِ اسلامی تصمیم دارد حربه ی ِ زنگار بسته ی ِ تکفیر را دوباره صیقل دهد و از رو ببندد. اینها زمزمه ی ِ "قُرُم قُرُم ِ" حکومت ِ اسلامی است ، تا "قرمساق" اش را کی بگوید .
حال آزادگان ِ ایرانی ـ اگر جز به نابودی ِ حکومت و ایدئولوژی اش می اندیشند ـ یا باید بلیت بگیرند و از این کشور بروند یا باید بلیت نگیرند و به نزد ِ مولانا کوچ کنند ! ... به همان جهان ِ امن ِ دست نیافتنی !


سرانگشت

ـ با سپاس از دخوی ِ عزیز که مرا از خبر آگاه کرد .

۳ نظر:

  1. والا عرض کنم خدمتتون که من الانه سالهاست
    که به این نتیجه رسیده ام که ما ایرانی ها نباید
    خودمون رو گول بزنیم

    یه چادر سیاه بدبو روی تمامی زندگی های ما کشیده اند
    و میخواهند نگاهش دارند

    همه ما ایرانی ها هم میدانیم که تا زمانی که این چادر
    را با زیپ و پنجره و سوراخ بخواهند به روی ما نگه دارند
    فقط حاصل ما خفقان است والسلام

    یا باید آزاد بشویم یا اسیری که هستیم

    ما اسیر کمی آزاد نمیخواهیم باشیم زیرا اساسا اسارت
    را دیگر دوست نداریم مگه نه ؟




    ولی اما دارم میرم برات یه عکس بذارم از یک فیلم که بهت
    توصیه کنم حتماحتما اگه تا حالا ندیده ای گیر بیار و نگاهش
    کن
    اسم فیلم آلفردو آلفرود است که پیترو جرمی یکی از کارگردانهای
    آدم حسابی ایتالیائی ساخته

    داستین هافمن جوان در آن بازی میکنه و این پسر جوان امریکائی
    برای کاری به ایتالیا میاید و با یک زن خوشگل ایتالیائی که استفانا
    ساندرلی نقشش را بازی میکنه آشنا میشود

    و با کله در یک کابوس شیرجه میزند
    جای تو نه خالی !!!!!

    ماجرا این است که این دختر زیبا رو روانی است و کارهای غیر عادی
    میکند از جمله هر گاه داستین هافمان او را میبوسد جیغ های بد جور
    میزند و حرکات خیلی عجیب و غریبی میکند خود را میخاراند و خلاصه
    که تا به جائی برسند پدر این داستین بدبخت را که اولین تجربه زنش
    بوده است در میاورد
    سپس تر تمامی کنترل زندگی او را به دست میگیرد و مرتب به او تلفن
    میکرده که ببیند کجاست و چکار میکند ؟ ( بگو تل می ابات ایت ورپریده )
    و بالاخره کاری میکند که با وجود ازدواج با هم داستین هافمن از دستش
    فرار میکند
    و خلاصه یادم نیست چطوری طلاق میگیرد


    بامزگی فیلم این بود که بعد از خوابیدن سر و صداها روزی آلفرود با یک
    دختر دیگر آشنا میشود که دخترک خیلی معقول و ادم حسابی بوده
    بالاخره بعد از مدتی روزی که دختر را به خانه اش میرساند و دم در اورا
    با ترس و لرز میبوسد کمی منتظر جیغ میشود ولی خبری نیست دختر
    را به عقب هول میدهد و میگوید - چرا جیغ نمیزنی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    دختر با تعجب میگوید - چرا باید جیغ بزنم !!!!!!!!!!

    به هر حال اون عکسی که میگذارم رویش به عنوان مختصری از فیلم
    نوشته :

    دو یو آلفردو تیک دیس وومن تو بی یور - آفول - ودد وایف

    کلمه آفول که به معنای خیلی بد و گندیده را به جای لافول که قانونی
    معنی میدهد در تبلیغ گذارده به شکل طنز

    حتما فیلم را بگیر و نگاه کن وصف الحالته به جان نانا .........کیل بیل فرمانده

    پاسخحذف
  2. آقا شما چه قدر بدبيني
    من مخلص آقايان هستم كه مولانا را كافر دانستند. چه ارزشي بالاتر از كفر؟ چه كسي مي توانست چنين تقدسي به مولانا بدهد جز اين جماعت آخوند؟ شما وقتي روشن‌فكران ديني از مولوي يك سامي اهل شريعت (گْه) مي سازند نمي‌آشوبي حالا از هديه‌ي گران‌بهاي تكفير اين حضرات آشفته مي‌شوي؟

    پاسخحذف
  3. مملی خلبان جون راست میگه

    این بی ناموس ها به همه چیز گه میزنند خاک بر سر ها

    چون نمیتوانستند حافظ و مولوی را انکار کنند

    برای مردم مسیر فکری آنها را تغییر دادند که بگویند مثلنی
    خیلی مذهبی بوده اند

    بهتون قول میدم هر دو میریده اند و میشاشیده اند به اسلام
    کافیست شعرهایشان را با دقت بخوانید

    البته که کافرند ...هرکس که ذره ای خرد در او باشد کافر است
    تنها ابلهان و نادانان و گوسفندان هستند که مذهب همچین
    خوش به وجودشون میچسبه

    اگر در کله ات مغز باشد و از آن استفاده کنی قطعا نهایتا میشاشی
    به مذهب از هر نوعش فرقی نمیکنه

    بالاخص اسلام ریدمان ................کیل بیل فرمانده

    پاسخحذف