" چاوز : اگر خدا عمر بدهد ، چهل سال رییس جمهور می مانم . "
خداوند به عمو چاوز ِ ما صد سال عمر ِ با عزت بدهد که این همه به جیفه ی ِ دنیا بی اعتناست و البته شیفته ی ِ خدمت است، نه تشنه ی ِ قدرت . عمو چاوز که همه ی ِ فکر و ذکرش خدمت به مستضعفان ِ جهان و حتا بینوایان ِ ونزوئلاست یک شب نیز حاضر نیست به دور از چاه های ِ نفت بخوابد . برای ِ همین است که تا به حال هفت بار به تهران مشرّف شده تا بوی ِ نفت ، احمدی نژاد، مهرورزی و مستضعفان از مشامش نگریزد . احمدی نژاد و چاوز معتقدند نفتی ها زحمت کش ترین و در همان حال محروم ترین قشر ِ جامعه هستند . برای همین هر دو به نفت یعنی به زحمت کشان و محرومان عشق می ورزند ؛ با این تفاوت که احمدی نژاد به نعمت نفتی بیش از توده ای نفتی علاقمند است و چاوز توده ای نفتی را دوست دارد و با نعمت نفتی حال نمی کند .
اکنون هم که صحبت بر سر ِ همه پرسی ، اصلاح ِ قانون ِ اساسی و مادام العمر شدن ِ دوران ِ رییس جمهوری ِ اوست، هوگو می گوید : " جمهوری ِ سوسیالیستی ! نه یک کلمه کم ، نه یک کلمه بیش ! " و به این ترتیب پرچم ِ حق طلبی و مبارزه با دیکتاتوری را از دست ِ برادر فیدل کاسترو می گیرد و بر سر ِ جرج بوش خرد می کند .
عمو چاوز می گوید تا وقتی خوآن کارلوس مصدر " غلط کردن " را صرف نکند با اسپانیا رفیق نخواهد شد و اگر آمریکا مزدورانش را در مخالفت ِ با او به رویارویی با گاز ِ اشک آور بفرستد و آنان را گرفتار ِ دستگیری و زندان و شکنجه کند، به جرج بوش نفت نخواهد فروخت . احتمالاً نفت ( این عروس ِ زنگباری ) را به سناتورهای ِ دموکرات واگذار می کند تا مهریه و شیربهای ِ پدر ِ زحمت کشان محفوظ بماند . اما این که بین ِ " نفت " و " غلط کردن " چه رابطه ای وجود دارد ، چیزی ست که تنها خداوند ِ عالم از آن سر در می آورد . خداوندی که هوگو چاوز در دعاهای ِ بعد از کنگره ی ِ خود ، دست ِ کم چهل سال از او عمر خواسته است .
چاوز می گوید : "اگر خدا عمر بدهد ، چهل سال رییس جمهور می مانم " و با این سخن حکمت ِ بزرگی را تکرار می کند . این که سیاستمدار باید طوری زندگی کند که به هنگام ِ ارزیابی و کسب ِ آرا " مسلمانش به زمزم شوید و هندو بسوزاند ."* چاوز هرچند از دیدگاه ِ آفاقی، " شرقی " نیست اما از نظر ِ انفسی از شرقیان عالم است و برای ِ همین با ما متحد شده . این اتحاد نشان می دهد که در مورد ِ مسایل ِ حیاتی باید اصول گرا بود و بر موضع ِ خود ، هرچند غلط ، ایستاد و پای فشرد ؛ اما هرگاه پای ِ مسایل ِ عزیز تر از جان ( مثلاً رسیدن به قدرت ) به میان بیاید واجب است از اردوگاه ِ کمونیسم بریدن و به سرزمین ِ توحید و حتا آغوش ِ اسلام فروغلتیدن و پناه آوردن . پس اگر روزی شنیدیم که از کاراکاس تا کربلا راهی نیست ، نباید تعجب کنیم .
در نهایت نه جرج بوش مقصر است ، نه چاوز ، نه احمدی نژاد . مقصر ِ اصلی آریستوفان بود که در عهد ِ پریکلس کفران ِ نعمت کرد و نوشت : " اراذل ، بر همه جا فرمانفرمایی می کنند ! "
سرانگشت
* از عرفی شیرازی با تغییر ِ "مسلمانت" به "مسلمانش" .
خداوند به عمو چاوز ِ ما صد سال عمر ِ با عزت بدهد که این همه به جیفه ی ِ دنیا بی اعتناست و البته شیفته ی ِ خدمت است، نه تشنه ی ِ قدرت . عمو چاوز که همه ی ِ فکر و ذکرش خدمت به مستضعفان ِ جهان و حتا بینوایان ِ ونزوئلاست یک شب نیز حاضر نیست به دور از چاه های ِ نفت بخوابد . برای ِ همین است که تا به حال هفت بار به تهران مشرّف شده تا بوی ِ نفت ، احمدی نژاد، مهرورزی و مستضعفان از مشامش نگریزد . احمدی نژاد و چاوز معتقدند نفتی ها زحمت کش ترین و در همان حال محروم ترین قشر ِ جامعه هستند . برای همین هر دو به نفت یعنی به زحمت کشان و محرومان عشق می ورزند ؛ با این تفاوت که احمدی نژاد به نعمت نفتی بیش از توده ای نفتی علاقمند است و چاوز توده ای نفتی را دوست دارد و با نعمت نفتی حال نمی کند .
اکنون هم که صحبت بر سر ِ همه پرسی ، اصلاح ِ قانون ِ اساسی و مادام العمر شدن ِ دوران ِ رییس جمهوری ِ اوست، هوگو می گوید : " جمهوری ِ سوسیالیستی ! نه یک کلمه کم ، نه یک کلمه بیش ! " و به این ترتیب پرچم ِ حق طلبی و مبارزه با دیکتاتوری را از دست ِ برادر فیدل کاسترو می گیرد و بر سر ِ جرج بوش خرد می کند .
عمو چاوز می گوید تا وقتی خوآن کارلوس مصدر " غلط کردن " را صرف نکند با اسپانیا رفیق نخواهد شد و اگر آمریکا مزدورانش را در مخالفت ِ با او به رویارویی با گاز ِ اشک آور بفرستد و آنان را گرفتار ِ دستگیری و زندان و شکنجه کند، به جرج بوش نفت نخواهد فروخت . احتمالاً نفت ( این عروس ِ زنگباری ) را به سناتورهای ِ دموکرات واگذار می کند تا مهریه و شیربهای ِ پدر ِ زحمت کشان محفوظ بماند . اما این که بین ِ " نفت " و " غلط کردن " چه رابطه ای وجود دارد ، چیزی ست که تنها خداوند ِ عالم از آن سر در می آورد . خداوندی که هوگو چاوز در دعاهای ِ بعد از کنگره ی ِ خود ، دست ِ کم چهل سال از او عمر خواسته است .
چاوز می گوید : "اگر خدا عمر بدهد ، چهل سال رییس جمهور می مانم " و با این سخن حکمت ِ بزرگی را تکرار می کند . این که سیاستمدار باید طوری زندگی کند که به هنگام ِ ارزیابی و کسب ِ آرا " مسلمانش به زمزم شوید و هندو بسوزاند ."* چاوز هرچند از دیدگاه ِ آفاقی، " شرقی " نیست اما از نظر ِ انفسی از شرقیان عالم است و برای ِ همین با ما متحد شده . این اتحاد نشان می دهد که در مورد ِ مسایل ِ حیاتی باید اصول گرا بود و بر موضع ِ خود ، هرچند غلط ، ایستاد و پای فشرد ؛ اما هرگاه پای ِ مسایل ِ عزیز تر از جان ( مثلاً رسیدن به قدرت ) به میان بیاید واجب است از اردوگاه ِ کمونیسم بریدن و به سرزمین ِ توحید و حتا آغوش ِ اسلام فروغلتیدن و پناه آوردن . پس اگر روزی شنیدیم که از کاراکاس تا کربلا راهی نیست ، نباید تعجب کنیم .
در نهایت نه جرج بوش مقصر است ، نه چاوز ، نه احمدی نژاد . مقصر ِ اصلی آریستوفان بود که در عهد ِ پریکلس کفران ِ نعمت کرد و نوشت : " اراذل ، بر همه جا فرمانفرمایی می کنند ! "
سرانگشت
* از عرفی شیرازی با تغییر ِ "مسلمانت" به "مسلمانش" .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر